word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the pattern of curved lines on the end of a finger or thumb that is different in every person or a mark left by this pattern
الگوی خطوط منحنی در انتهای انگشت یا شست که در هر فردی متفاوت است یا علامتی که از این الگو به جا می ماند.
-
اثری که از خاک یا روغن از انگشت کسی بر روی سطح تمیز باقی می ماند
-
برای ثبت الگوی اثر انگشت کسی
-
علامتی که توسط الگوی خطوط منحنی در انتهای انگشت یا شست باقی می ماند
example - مثال
-
اثر انگشتش روی اسلحه بود.
-
پلیس از هر مرد محله اثر انگشت گرفته است.
-
ما می خواهیم از هر یک از کارمندان شما انگشت نگاری کنیم.
-
پلیس از مظنونان انگشت نگاری کرد.
synonyms - مترادف
-
dactylograms
داکتیلوگرام ها
-
thumbprints
اثر انگشت