word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک کاسه شیشه ای که می توانید ماهی را در آن نگهداری کنید
-
مکان یا موقعیتی که در آن شما نمی توانید در خلوت کاری انجام دهید
-
آ کاسه ماهی قرمز
-
یک ظرف شیشه ای گرد برای ماهی که به عنوان حیوان خانگی نگهداری می کنید
-
سپس من وارد شدم و او این چیز را در یک کاسه ماهی بزرگ روی میز کنار تختش نشست.
-
دو مرد یونیفرم پوش داخل یک کاسه ماهی زرهی شیشه ای در مرکز زمین نشسته بودند.
-
He had never been comfortable in the fishbowl.
او هرگز در کاسه ماهی راحت نبود.
-
We called it the fishbowl, for it was built of partitions, and the front of it was three-quarters glass.
ما آن را کاسه ماهی نامیدیم، زیرا از پارتیشن ساخته شده بود و جلوی آن سه چهارم شیشه بود.
-
کجا می تواند برای آن در این جزیره کاسه ماهی برود؟