word - لغت

flagship || گل سرسبد

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈflæɡʃɪp/

UK :

/ˈflæɡʃɪp/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [flagship] در گوگل

description - توضیح

  • the most important ship in a group of ships belonging to the navy


    مهم ترین کشتی در گروهی از کشتی های متعلق به نیروی دریایی


  • بهترین و مهمترین محصول، ساختمان و غیره که یک شرکت مالک یا تولید می کند

  • a flagship product is the best and most important one that a company produces


    یک محصول شاخص بهترین و مهم ترین محصولی است که یک شرکت تولید می کند


  • یک شرکت شاخص یکی از بهترین ها در صنعت یا کشور خود است


  • یک ساختمان پرچمدار بهترین و مهمترین ساختمانی است که یک شرکت در اختیار دارد


  • بهترین یا مهم ترین محصول، ایده، ساختمان و غیره که یک سازمان مالک یا تولید می کند


  • کشتی درون گروهی که مهمترین افسر در آن حرکت می کند


  • کشتی در میان گروهی از کشتی‌ها که مهم‌ترین افسر بر روی آن حرکت می‌کند


  • بهترین یا مهم ترین چیز در میان یک گروه


  • بهترین یا مهم ترین محصول، ایده، ساختمان و غیره که یک سازمان تولید می کند یا در اختیار دارد


  • شرکتی که یکی از مهم ترین شرکت ها در یک حوزه یا صنعت خاص است

  • Ford has done the unthinkable and put incentives on its 1996 flagship.


    فورد کارهای غیر قابل تصوری را انجام داده و مشوق هایی را برای پرچمدار سال 1996 خود ایجاد کرده است.

  • Oxfam is the thrifty man's chain-store, and the branch at 202b Kensington High Street is its menswear flagship.


    آکسفام فروشگاه زنجیره‌ای مردان صرفه‌جو است و شعبه در خیابان کنزینگتون 202b پرچم‌دار لباس‌های مردانه آن است.

  • This includes the PowerLan peer-to-peer networking system the company's flagship product of which version 2.30 has also been announced.


    این شامل سیستم شبکه های همتا به همتا PowerLan، محصول شاخص این شرکت است که نسخه 2.30 آن نیز اعلام شده است.

  • The new Mustang is the flagship of the new Ford range.


    موستانگ جدید پرچمدار سری جدید فورد است.

  • Only the flagship 50 configurations use the 7100; the lower end boxes in each class using previous incarnations of the chip.


    فقط پیکربندی های پرچمدار 50 از 7100 استفاده می کنند. جعبه های انتهایی پایین در هر کلاس با استفاده از تجسم های قبلی تراشه.

  • It is splitting the flagship, four-star Forum Hotel from the chain and offering the two for sale separately.


    این هتل پرچمدار و چهار ستاره فروم هتل را از زنجیره جدا می کند و این دو را به طور جداگانه برای فروش عرضه می کند.

  • The two flagships approached each other bow to bow, iron against oak...


    دو گل سرسبد به هم نزدیک شدند، تعظیم به تعظیم، آهن در برابر بلوط...

example - مثال

  • The company is opening a new flagship store in London.


    این شرکت در حال افتتاح یک فروشگاه پرچمدار جدید در لندن است.

  • This machine is the flagship in our new range of computers.


    این دستگاه گل سرسبد در طیف جدید رایانه های ما است.

  • The company's flagship store is in New York.


    فروشگاه پرچمدار این شرکت در نیویورک است.

  • The retail chain has its flagship in New York and branches in 19 states.


    این زنجیره خرده فروشی گل سرسبد خود را در نیویورک و در 19 ایالت شعبه دارد.

  • The bank is the retail and commercial banking flagship of the TSSA Financial Holdings Ltd.


    این بانک گل سرسبد بانکداری خرده فروشی و تجاری TSSA Financial Holdings Ltd است.

  • Tata Steel is the flagship company of the Tata Group.


    تاتا استیل شرکت گل سرسبد گروه تاتا است.

synonyms - مترادف

  • battleship


    کشتی جنگی


  • کشتی سرمایه

  • dreadnought


    ترسناک

  • warship


    مرد جنگ

  • man-of-war


    کشتی خط


  • رهبر ناوگان

  • flotilla leader


    کشتی سربی


  • مادری


  • آستر

  • liner


    قایق توپدار

  • gunboat


    ناوشکن

  • destroyer


    کشتی


  • کشتی جنگی واحد سبک


  • قلعه شناور

  • floating fortress


    واگن جنگی

  • battlewagon


antonyms - متضاد

  • exterior


    خارجی

  • exteriority


    بیرونی


  • خارج از