word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
جایی را با آب بپوشانند یا با آب پوشانده شوند
-
اگر رودخانه ای طغیان کند، بسیار پر است و آب را بر روی زمین های اطراف خود پخش می کند
-
برای رسیدن یا رفتن به جایی در تعداد زیاد
-
اگر نور به مکانی سرازیر شود یا به آن سرازیر شود، آن را بسیار سبک و روشن می کند
-
اگر احساس یا خاطره ای بر شما جاری شود یا دوباره سرازیر شود، آن را به شدت احساس می کنید یا به خاطر می آورید
-
اگر موتوری آب گرفت یا اگر به آن سیل زدید، بنزین زیادی در آن است که روشن نمی شود.
-
مقدار بسیار زیادی آب که ناحیه ای را می پوشاند که معمولاً خشک است
-
تعداد بسیار زیادی از چیزها یا افرادی که در همان زمان وارد می شوند
-
a story told in the Old Testament of the Bible about a great flood that covered the whole world. According to the story God caused the Flood because he was angry with the people on Earth and wanted to punish them. He made it rain for 40 days and 40 nights and most of the people and animals on Earth were killed. Only one man Noah and his family were saved. God told Noah to build an ark (=a large boat) and to take two of every kind of animal on the ark with him. When the rain stopped and the water level began to go down Noah sent out a dove to look for land and the bird returned carrying an olive branch to show that the land was reappearing.
داستانی که در عهد عتیق کتاب مقدس در مورد سیل بزرگی که تمام جهان را فراگرفته است. بر اساس داستان، خداوند سیل را به وجود آورد زیرا از مردم روی زمین عصبانی بود و می خواست آنها را مجازات کند. او 40 روز و 40 شب باران بارید و بیشتر مردم و حیوانات روی زمین کشته شدند. فقط یک مرد به نام نوح و خانواده اش نجات یافتند. خداوند به نوح گفت که یک کشتی (= قایق بزرگ) بسازد و از هر نوع حیوانی که در کشتی است دو تا را با خود ببرد. هنگامی که باران متوقف شد و سطح آب شروع به پایین آمدن کرد، نوح کبوتری را برای جستجوی زمین فرستاد و پرنده در حالی که شاخه ای زیتون حمل می کرد بازگشت تا نشان دهد که زمین دوباره ظاهر می شود.
-
برای ارسال تعداد زیادی چیز مانند نامه یا درخواست به یک سازمان
-
برای رسیدن به تعداد زیاد
-
تا یک محصول را در مقادیر زیاد در دسترس قرار دهد، شاید در نتیجه قیمت آن کاهش یابد
-
تعداد زیادی از چیزها یا افرادی که در همان زمان وارد می شوند
-
پر شدن یا پوشاندن با آب، به خصوص به گونه ای که باعث ایجاد مشکل شود
-
برای پر کردن یا وارد کردن یک مکان در تعداد یا مقادیر زیاد
-
مقدار زیادی آب که ناحیه ای را می پوشاند که معمولاً خشک است
-
گریه زیاد
-
(در کتاب مقدس) سیل فرستاده شده توسط خدا که تمام زمین را به عنوان مجازات فرا گرفت
-
مقدار یا تعداد زیاد چیزی
-
پر شدن یا پوشیده شدن از آب یا ایجاد این اتفاق برای چیزی
-
پر کردن یا پر شدن از مقدار زیاد یا بیش از حد چیزی
-
اگر موتوری را سیل کنید، آنقدر سوخت آن را پر می کنید که روشن نمی شود.
-
برای ورود یا خروج از یک مکان در تعداد یا مقادیر زیاد
-
برای ارسال چیزی مانند نامهها، ایمیلها یا درخواستها به تعداد زیاد به یک شخص یا سازمان
-
تعداد یا تعداد زیادی از افراد یا چیزها
-
پس از دو روز بارندگی مداوم روستا دچار سیل شد.
-
سه رودخانه اصلی در حال حاضر طغیان کرده اند و دو رودخانه دیگر در هشدار قرمز هستند.
-
آنها هشدار دادند که اگر زوال لایه ازن ادامه پیدا کند، تابش فرابنفش خورشیدی به زمین میآید.
-
تنهایی او را در حال تماشای دور شدن جی.دی.
-
And as she remembered her own vivid imaginings a blush crept up her throat to flood her cheeks with hot colour.
و همانطور که او تصورات زنده خود را به یاد می آورد، رژگونه ای در گلویش رخنه کرد تا گونه هایش را پر از رنگ های داغ کند.
-
تابستان گذشته تمام شهر زیر آب رفت.
example - مثال
-
بارش شدید باران باعث جاری شدن سیل در بسیاری از مناطق کشور شده است.
-
فیلمبرداری در اثر سیل با تاخیر مواجه شده است.
-
پلیس برای سیل در نوادا هشدار داده است.
-
در سال های اخیر اقدامات زیادی برای بهبود سیستم دفاعی در برابر سیل انجام شده است.
-
این بیمه خسارت ناشی از سیل به دروازه ها، پرچین ها یا نرده ها را پوشش نمی دهد.
-
درخواستی برای کمک به سیل زدگان
-
سد سیل تیمز
-
رودخانه در طغیان است (= بیش از حد معمول آب در آن است و باعث سیل شده است).
-
سیل شکایت
-
ما قادر به رقابت با سیل واردات ارزان مواد غذایی نیستیم.
-
طفل در سیل اشک بود (= بسیار گریه می کرد).
-
نرم افزار جدید مسدود کننده هرزنامه باید به مهار (= توقف) سیل کمک کند.
-
قبل از سیل (= خیلی وقت پیش)
-
هیچ کس نمی دانست که سیل در حال آمدن است.
-
The flood caused widespread destruction.
سیل باعث تخریب گسترده شد.
-
سیل ها کم کم فروکش می کنند.
-
تابستان امسال این منطقه تحت تاثیر سیل های ویرانگر قرار گرفت.
-
با پر شدن آب سیل زیرزمین ساختمان تخلیه شد.
-
سیل ادای احترام از طرفداران در شبکه های اجتماعی وجود دارد.
-
A fundraising page has been set up to help support the family and it has received a flood of donations.
یک صفحه جمع آوری کمک های مالی برای کمک به حمایت از خانواده راه اندازی شده است و سیل کمک های مالی دریافت کرده است.
-
نوشتن در مورد سنت جان سیل خاطرات نوستالژیک را زنده می کند.
-
آنها کارگران موقت را در انتظار سیل تماس ها پذیرفتند.
-
او توسط سیل نامه های طرفداران غرق شد.
-
مقامات برای مقابله با سیل پناهجویان تلاش می کنند.
-
سیل عظیمی از خشم در او جاری شد.
-
Conversation returned a trickle breaking into a flood.
گفتگو برگشت، قطره ای به سیل تبدیل شد.
-
ماشین لباسشویی ما دیروز خراب شد و آشپزخانه را زیر آب گرفت.
-
وقتی رودخانه از کناره هایش خارج شد، کل شهر سیلابی شد.
-
Several families living by the river were flooded out (= forced to leave their houses because they became covered with water).
چندین خانواده که در کنار رودخانه زندگی میکردند به زیر آب رفتند (= مجبور به ترک خانههای خود به دلیل پوشیده شدن از آب شدند).
-
کمک های مالی به سرپناه بی خانمان ها سرازیر شده است.
-
پرده ها را کنار زد و نور خورشید به داخل سیل آمد.
synonyms - مترادف
-
inundation
آبگرفتگی
-
deluge
سیل
-
torrent
تورنت
-
downpour
بارش باران
-
overflow
سرریز
-
freshet
تازه
-
spate
جرقه
-
alluvion
آبرفت
-
bath
حمام
-
cataclysm
تحول ناگهانی
-
cataract
آب مروارید
-
cloudburst
انفجار ابر
-
swamping
باتلاق شدن
-
drencher
خیس کن
-
Niagara
نیاگارا
-
tide
جزر و مد
-
tsunami
سونامی
-
flash flood
سیل ناگهانی
-
flood tide
جزر و مد سیل
-
overwhelming flow
جریان طاقت فرسا
-
tidal wave
موج های بسیار بزرگ
-
flooding
جاری شدن سیل
-
rainstorm
طوفان باران
-
rainfall
باران
-
طوفان
-
سقوط
-
downfall
آبشار
-
cascade
مرطوب
-
فوران
-
gush
موسم بارندگی
-
monsoon
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
drought
خشکسالی
-
drouth
خشکی
-
dryness
کمبود آب
-
aridity
سرماخوردگی
-
parchedness
رها کردن
-
water shortage
چکه کردن
-
trickle
Warning: Undefined array key 6 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 7 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
drip
Warning: Undefined array key 8 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589