word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
حیوانی وحشی مانند سگ با خز قهوه ای مایل به قرمز، صورت نوک تیز و دم کلفت
-
کسی که باهوش است و در فریب دادن مردم خوب است
-
پوست و خز روباه که برای ساختن لباس استفاده می شود
-
someone who is sexually attractive
کسی که از نظر جنسی جذاب است
-
انجام دادن یا فهمیدن آن برای کسی بسیار دشوار است
-
گیج کردن یا فریب دادن کسی به روشی هوشمندانه
-
one of the main national television networks in the US. The others include ABC, CBS, and NBC. Fox is the newest of the main US television networks, and is part of Rupert Murdoch's company News Corporation.
یکی از اصلی ترین شبکه های تلویزیونی ملی در آمریکا. بقیه شامل ABC، CBS، و NBC هستند. فاکس جدیدترین شبکه تلویزیونی اصلی ایالات متحده است و بخشی از شرکت روپرت مرداک، News Corporation است.
-
a wild mammal belonging to the dog family that has a pointed face and ears, a wide tail covered in fur, and often reddish-brown fur
یک پستاندار وحشی متعلق به خانواده سگ ها با صورت و گوش های نوک تیز، دم پهن پوشیده از خز و اغلب خز قهوه ای مایل به قرمز
-
از پوست این حیوان کت و کلاه درست می کردند
-
یک زن جذاب از نظر جنسی
-
a sexually attractive woman
گیج کردن کسی یا سخت بودن برای درک شدن توسط کسی
-
فریب دادن کسی به روشی هوشمندانه
-
یک پستاندار وحشی متعلق به خانواده سگ ها که صورت و گوش های نوک تیز، دم پشمالوی پهن و اغلب خز قرمز مایل به قهوه ای یا خز این حیوان دارد.
-
a wild mammal belonging to the dog family which has a pointed face and ears, a wide furry tail and often red-brown fur, or the fur of this animal
او چنین روباهی است!
-
همچنین در برابر مشکل چشم و روباه استناد شده است.
-
سوار شدن به سگ های شکاری، گرفتن حصارها و موانع در مسیری که روباه دیکته می کند، یک فعالیت بسیار ماهرانه است.
-
Riding to hounds, taking fences and obstacles along a route dictated by the fox is a very skilled activity.
سوار تحقیرآمیز به روباه فرصتی نداد تا به خوبی دور شود.
-
کل دسته با عطر روباه دویدند.
-
آنها در مزرعه به مزرعه می دویدند، در حالی که سگ های شکاری تمام مدت به آرامی روی روباه می دویدند.
-
روباه فقط بعد از شامش است.
-
در حالی که روباه ها چیزهایی غیر از خرگوش می خورند، یوزپلنگ ها فقط غزال می خورند.
-
example - مثال
-
او یک روباه پیر است.
-
او یک روباه پیر حیله گر / حیله گر / حیله گر است.
-
این پازل به خوبی و واقعاً مرا روباه زده است!
-
روباهی که بوی مرغ ها را حس کرده بود از جنگل به داخل حیاط آمد.