word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عددی که از تقسیم یک عدد کامل بر عدد دیگر حاصل می شود
-
بخش کوچکی از چیزی یا مقدار کمی
-
a number that results from dividing one whole number (= a number with no part of a number after it) by another
عددی که از تقسیم یک عدد کامل (= عددی که قسمتی از یک عدد بعد از آن وجود ندارد) بر عدد دیگر حاصل میشود
-
کسری نیز جزء یا مقدار بسیار کمی از چیزی است
-
قسمت یا مقدار کمی از چیزی
example - مثال
-
¼ و 0.25 روشهای متفاوتی برای نمایش یک کسر هستند.
-
Although sexual and violent crimes have increased by 13 percent, they remain only a tiny/small fraction of the total number of crimes committed each year.
اگرچه جرایم جنسی و خشونت آمیز 13 درصد افزایش یافته است، اما تنها بخش کوچکی از مجموع جرایم انجام شده در هر سال باقی می ماند.
-
آنها می توانند آن را با کسری از هزینه (= بسیار ارزان تر از) روش های سنتی تولید کنند.
-
آیا می توانید فقط یک کسری را به سمت راست حرکت دهید تا بتوانم از پس آن بر بیایم؟
-
1/4 و 0.25 روش های متفاوتی برای نمایش یک کسر هستند.
-
تقلبی ها با کسری از قیمت کالاهای اصلی فروخته می شوند.
-
هیئت منصفه اغلب تنها بخشی از داستان را می شنوند.
-
رایانه های این شرکت تنها بخشی از بازار را نشان می دهد.
synonyms - مترادف
-
parts
قطعات
-
portions
بخش ها
-
pieces
سهام
-
shares
برش ها
-
slices
تقسیم
-
تناسب، قسمت
-
درصدها
-
percentages
تخصیص ها
-
allotments
بیت ها
-
bits
سهمیه ها
-
quotas
برش می دهد
-
cuts
زير مجموعه
-
sections
تخصیص
-
subdivision
تقسیم بندی ها
-
segments
معیارهای
-
allocation
نیمه ها
-
apportionments
تکه ها
-
measures
عناصر
-
fragments
جیره
-
moieties
نسبت ها
-
chunks
مقدار زیادی
-
elements
واحدها
-
rations
به پایان می رسد
-
ratios
ماژول ها
-
اجزای تشکیل دهنده
-
units
-
ends
-
modules
-
halves
-
constituents
-
ingredients
antonyms - متضاد
-
wholes
کل
-
entirety
تمامیت
-
totals
جمع کل