word - لغت

fractions || کسری

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈfræk.ʃən

UK :

ˈfræk.ʃən

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fractions] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • ¼ and 0.25 are different ways of representing the same fraction.


    ¼ و 0.25 روشهای متفاوتی برای نمایش یک کسر هستند.

  • Although sexual and violent crimes have increased by 13 percent, they remain only a tiny/small fraction of the total number of crimes committed each year.


    اگرچه جرایم جنسی و خشونت آمیز 13 درصد افزایش یافته است، اما تنها بخش کوچکی از مجموع جرایم انجام شده در هر سال باقی می ماند.

  • They can produce it at a fraction of the cost of (= much more cheaply than) traditional methods.


    آنها می توانند آن را با کسری از هزینه (= بسیار ارزان تر از) روش های سنتی تولید کنند.

  • Could you just move a fraction to the right so I can get by?


    آیا می توانید فقط یک کسری را به سمت راست حرکت دهید تا بتوانم از پس آن بر بیایم؟

  • 1/4 and 0.25 are different ways of representing the same fraction.


    1/4 و 0.25 روش های متفاوتی برای نمایش یک کسر هستند.

  • Counterfeits are sold at a fraction of the cost of the genuine articles.


    تقلبی ها با کسری از قیمت کالاهای اصلی فروخته می شوند.

  • Juries often hear only a fraction of the story.


    هیئت منصفه اغلب تنها بخشی از داستان را می شنوند.

  • The company's computers only represent a fraction of the market.


    رایانه های این شرکت تنها بخشی از بازار را نشان می دهد.

synonyms - مترادف

  • parts


    قطعات

  • portions


    بخش ها

  • pieces


    سهام

  • shares


    برش ها

  • slices


    تقسیم


  • تناسب، قسمت


  • درصدها

  • percentages


    تخصیص ها

  • allotments


    بیت ها

  • bits


    سهمیه ها

  • quotas


    برش می دهد

  • cuts


    زير مجموعه

  • sections


    تخصیص

  • subdivision


    تقسیم بندی ها

  • segments


    معیارهای

  • allocation


    نیمه ها

  • apportionments


    تکه ها

  • measures


    عناصر

  • fragments


    جیره

  • moieties


    نسبت ها

  • chunks


    مقدار زیادی

  • elements


    واحدها

  • rations


    به پایان می رسد

  • ratios


    ماژول ها


  • اجزای تشکیل دهنده

  • units


  • ends


  • modules


  • halves


  • constituents


  • ingredients


antonyms - متضاد

  • wholes


    کل

  • entirety


    تمامیت

  • totals


    جمع کل