word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای ایجاد حالت عصبانیت، ناراحتی یا گیج، ابروهای خود را به هم نزدیک کنید
-
the expression on your face when you move your eyebrows together because you are angry unhappy, or confused
حالت صورت شما وقتی ابروهایتان را به دلیل عصبانیت، ناراضی یا سردرگمی به هم میچرخانید.
-
to bring your eyebrows together so that there are lines on your face above your eyes, often while turning the corners of your mouth downwards, showing that you are annoyed, worried sad or thinking hard
ابروهایتان را به هم نزدیک کنید تا خطوطی روی صورتتان در بالای چشمتان وجود داشته باشد، اغلب در حالی که گوشههای دهانتان را به سمت پایین میچرخانید، که نشان میدهد شما عصبانی، نگران، غمگین یا سخت فکر میکنید.
-
an expression in which you bring your eyebrows together so that there are lines on your face above your eyes, often while turning the corners of your mouth downwards, showing that you are annoyed, worried sad or thinking hard
حالتی که در آن ابروهایتان را به هم نزدیک می کنید تا خطوطی روی صورتتان در بالای چشمانتان وجود داشته باشد، اغلب در حالی که گوشه های دهانتان را به سمت پایین می چرخانید، نشان می دهد که شما آزرده، نگران، غمگین یا به سختی فکر می کنید.
-
to bring your eyebrows together so that lines appear on your face above your eyes, in an expression of anger disapproval, or worry
ابروهایتان را به هم نزدیک کنید تا خطوطی در بالای چشمانتان روی صورتتان ظاهر شود که به نشانه عصبانیت، عدم تایید یا نگرانی است.
-
خب، معلوم است که این یک شغل برای جوانا بود، اما ... او اخم کرد.
-
نه، این کاملاً درست نبود، او با اخم خود را اصلاح کرد.
-
آقای بونر اخم کرد و لب هایش را به هم فشرد، اما چیزی نگفت.
-
شیلا هنگام خواندن نامه ال را اخم کرد.
-
خانم گلد به بچه ها که تمام لباس هایشان گل شده بود اخم کرد.
-
Paul frowned but said nothing.
پل اخم کرد اما چیزی نگفت.
-
دوروتیا در آینه بالای سینک اخم کرد.
-
در گرفتن جهیزیه از پدر و مادر عروس ها اخم کرده اند.
-
Victorian propriety would have frowned upon such individual excesses.
شایستگی ویکتوریایی چنین افراط و تفریط فردی را نادیده می گرفت.
-
It must be remembered that if we take two plants frown vegetatively from the same plant they will also be self-sterile.
باید به خاطر داشت که اگر دو گیاه را به صورت رویشی از یک گیاه اخم کنیم، آنها نیز خود عقیم خواهند شد.
example - مثال
-
برای چی به من اخم می کنی؟
-
با تمرکز اخم کرد.
-
‘I don't understand,’ she frowned.
اخم کرد: نمی فهمم.
-
با ناراحتی اخم کرد.
-
با تمرکز اخم هایش به پیام رمز شده نگاه کرد.
-
نامه را مطالعه کرد و متفکرانه اخم کرد.
-
در آن زمان مشتری با بی حوصلگی اخم کرده بود.
-
او به من اخم کرد، به وضوح عصبانی است.
-
در حالی که دستورالعمل ها را می خواند، اخم هایش را در هم می کشید، انگار که متحیر شده بود.
-
بزار تو حال خودم باشم! با اخم گفت
-
یک لحظه اخم کرده بود و عصبانی به نظر می رسید.
-
دهان پیر با اخم کوچکی سفت شد.
synonyms - مترادف
-
glower
درخشنده
-
scowl
اخم کردن
-
lour
لور
-
glare
تابش خیره کننده
-
grimace
ادا و اصول
-
pout
نفخ
-
gloom
تاریکی
-
پایین تر
-
sulk
اخم
-
look sullen
عبوس نگاه کن
-
look daggers
خنجر نگاه کن
-
یک صورت بکش
-
چهره بساز
-
contort one's face
کج کردن صورت
-
knit brows
ابروهای بافتنی
-
look stern
خشن نگاه کن
-
سوزش آهسته انجام دهید
-
به کسی خیره مرگ کن
-
به کسی نگاه کثیف کردن
-
knit your brow
پیشانی خود را ببافید
-
نگاهی کثیف ببخش
-
چشم بد بده
-
furrow one's brows
ابروهای خود را شیار کن
-
wince
چنگ زدن
-
glout
گلوت
-
glunch
غذا خوردن
-
contort
به هم ریختن
-
darken
تاریک کردن
-
خیره شدن
-
stare angrily
با عصبانیت خیره شوید
-
عصبانی نگاه کن
antonyms - متضاد
-
لبخند
-
beam
پرتو
-
grin
پوزخند
-
تایید
-
condone
گذشت
-
تشويق كردن
-
smirk
پوزخند زدن
-
smile broadly
گشاد لبخند بزن
-
همه لبخند بزنند
-
از گوش تا گوش پوزخند
-
از گوش به گوش لبخند بزن
-
مثل گربه چشایر پوزخند بزن
-
beautify
زیبا کردن