word - لغت

fruitcake || کیک میوه ای

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈfruːt.keɪk

UK :

ˈfruːt.keɪk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fruitcake] در گوگل

description - توضیح

  • a cake that has dried fruit in it


    کیکی که در آن میوه های خشک وجود دارد

  • someone who is mentally ill or behaves in a strange way


    کسی که بیمار روانی است یا رفتار عجیبی دارد

  • a cake containing a lot of dried fruit such as raisins


    کیک حاوی مقدار زیادی میوه خشک مانند کشمش


  • یک کلمه توهین آمیز برای فردی که یک بیماری روانی دارد

  • a cake containing small dried or sugar-covered fruit nuts, and spices


    یک کیک حاوی میوه های کوچک خشک شده یا قندی، آجیل و ادویه جات


  • یک فرد دیوانه یا غیرعادی

  • Vivid memories of her childhood holidays go on and on about birthday cakes, pumpkin pies, fruitcakes, and homemade candy.


    خاطرات روشن از تعطیلات کودکی او در مورد کیک تولد، کیک کدو تنبل، کیک میوه، و آب نبات خانگی ادامه دارد.

  • I figured he must have been a real fruitcake to write a letter like that.


    من فکر کردم که او باید یک کیک میوه ای واقعی برای نوشتن چنین نامه ای باشد.

  • They're largely similar to the Christmas versions but minus the fruitcake and cards and plus beach bags and sun hats.


    آنها تا حد زیادی شبیه به نسخه های کریسمس هستند اما منهای کیک میوه و کارت و به علاوه کیف های ساحلی و کلاه های آفتاب.

  • He wasn't going to show this fruitcake he was nervous.


    او قرار نبود این کیک میوه ای را نشان دهد عصبی بود.

example - مثال

  • She went to the kitchen to get some fruitcake.


    به آشپزخانه رفت تا کیک میوه بیاورد.

  • I love cherries, but I never put them in fruitcakes.


    من عاشق گیلاس هستم، اما هرگز آنها را در کیک میوه نمی گذارم.

  • His wife's a real fruitcake but they get along great.


    همسرش یک کیک میوه ای واقعی است، اما آنها با هم عالی هستند.

synonyms - مترادف

  • nut


    مهره

  • nutcase


    آجیل

  • lunatic


    دیوانه

  • maniac


    گلدان

  • crackpot


    میل لنگ

  • crank


    غمگین

  • loony


    نوتر

  • nutter


    عجیب و غریب

  • weirdo


    کوک


  • لون

  • kook


    توپ عجیب و غریب

  • loon


    واکو

  • oddball


    مغز ترک خورده

  • wacko


    مریض

  • crackbrain


    احمق

  • sicko


    گلوله پیچ

  • whacko


    ترک

  • fool


    روانی

  • screwball


    بیمار روانی


  • کدنویس

  • eccentric


    پوسته پوسته شدن

  • psycho


    مسابقه

  • psychopath


    حشره

  • zany


    شخصیت

  • codger


  • flake


  • oddity


  • quiz


  • sickie


  • bug



antonyms - متضاد

  • sane person


    فرد عاقل