word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عمل یا فرآیند کمک به پیشرفت یا انجام کاری
-
فرآیند کمک به چیزی برای توسعه یا پیشرفت
-
In furtherance of that may I urge him to bend his considerable energies towards the development of solar and tidal power?
علاوه بر این، آیا می توانم از او بخواهم که انرژی قابل توجه خود را به سمت توسعه نیروی خورشیدی و جزر و مدی خم کند؟
-
In furtherance of these aims he represents the Modular Course on the Academic Board and its subcommittees.
در پیشبرد این اهداف، او نماینده دوره مدولار در هیئت علمی و کمیته های فرعی آن است.
-
افلاطون آکادمی را در آتن با هدف پیشبرد چنین ایده هایی تأسیس کرد.
-
همانطور که خواهیم دید، همه پاپ ها علاقه ای به تقویت قدرت سیاسی نداشتند.
example - مثال
-
او این اقدامات را صرفاً برای () پیشبرد حرفه خود انجام داد.
-
دیپلمات ها در راستای تامین منافع ملی عمل کردند.
-
او فداکاری های شخصی زیادی برای پیشرفت شغلی پسرش انجام داد.
synonyms - مترادف
-
advancement
پیشرفت
-
backing
پشتیبان
-
boosting
افزایش
-
promotion
ترویج
-
forwarding
حمل و نقل
-
furthering
بیشتر کردن
-
abetting
شرط بندی
-
aiding
کمک کردن
-
assisting
قهرمانی
-
تسهیل کننده
-
facilitating
کمک
-
helping
تحریک
-
stimulation
شتاب
-
acceleration
دفاع
-
advocacy
بهبود
-
betterment
کشت
-
cultivation
تشویق
-
encouragement
عجله کردن
-
hastening
پرورش دادن
-
هل دادن
-
nurturing
کمک به ایالات متحده
-
pushing
حمایت از انگلستان
-
succoringUS
ارتفاع
-
succouringUK
تایید
-
championing
تسریع
-
elevation
حمایت
-
endorsement
-
expediting
-
fostering
-
patronage
-
augmentation
antonyms - متضاد
-
hindrance
مانع
-
blockage
انسداد
-
curtailment
محدود کردن
-
تاخیر انداختن
-
impediment
مخالفت
-
توقف
-
stoppage
معلول
-
obstacle
مسدود کردن
-
obstruction
بازدارنده
-
handicap
بار
-
گیر
-
deterrent
تراشیدن
-
hurdle
اشکال
-
encumbrance
بررسی
-
بازداری
-
snag
دشواری
-
محدودیت
-
trammel
تکان دادن
-
drawback
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
-
متوقف کردن
-
inhibition
بند
-
بکشید
-
گرفتگی
-
hitch
-
restraint
-
-
-
fetter
-
-
curb
-
cramp