word - لغت

galling || خفن

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

/ˈɡɔːlɪŋ/

UK :

/ˈɡɔːlɪŋ/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [galling] در گوگل

description - توضیح

  • making you feel upset and angry because of something that is unfair


    باعث می شود به خاطر چیزی که ناعادلانه است احساس ناراحتی و عصبانیت کنید

  • annoying


    مزاحم

  • I felt that she had got much more charm and she was younger as well which made it all the more galling.


    من احساس کردم که او جذابیت بسیار بیشتری پیدا کرده است و همچنین جوان تر است، که این کار را بسیار تلخ تر می کرد.

  • However what is most galling is the inactivity of the party which is supposed to represent labour.


    با این حال، آنچه که بسیار تلخ است، عدم فعالیت حزبی است که قرار است نماینده کارگر باشد.

  • It was just too galling, seeing him all dressed up for some one else.


    خیلی کثیف بود، دیدن او که برای یکی دیگر لباس پوشیده بود.

  • He says he finds it's galling that that animals have suffered and they need not have.


    او می‌گوید که برایش دردآور است که حیوانات رنج کشیده‌اند و نیازی هم ندارند.

  • It was galling to her to observe his change in demeanour.


    مشاهده تغییر رفتار او برای او ناراحت کننده بود.

  • It's always galling when people blame the victim for being careless.


    وقتی مردم قربانی را به خاطر بی احتیاطی سرزنش می کنند، همیشه تلخ است.

example - مثال

  • It was galling to have to apologize to a man she hated.


    عذرخواهی از مردی که از او متنفر بود، بسیار تلخ بود.

  • It was very galling to have a younger brother who did everything better than me.


    داشتن یک برادر کوچکتر که همه کارها را بهتر از من انجام می داد بسیار ناراحت کننده بود.

  • He found his reduced status galling.


    او وضعیت کاهش یافته خود را خسته کننده دید.

synonyms - مترادف

  • annoying


    مزاحم

  • irritating


    آزار دهنده

  • aggravating


    تشدید کننده

  • exasperating


    عصبانی کننده

  • maddening


    دیوانه کننده

  • vexing


    تحریک کننده

  • irksome


    ناخوشایند

  • provoking


    خشمگین

  • vexatious


    گزنه دار

  • bothersome


    رتبه بندی

  • disturbing


    ساینده

  • displeasing


    carking

  • infuriating


    چف کردن

  • nettlesome


    خسته کننده، اذیت کننده

  • rankling


    تحقیر کننده

  • abrasive


    گزنه کردن

  • carking


    غش کردن

  • chafing


    آفت زا

  • frustrating


    طاعون

  • humiliating


    میلگرد

  • nettling


    ریلینگ

  • peeving


  • pesky


  • pestiferous


  • pestilent


  • pestilential


  • pesty


  • plaguey


  • plaguy


  • rebarbative


  • riling


antonyms - متضاد

  • pleasing


    خوش

  • agreeable


    قابل قبول

  • cheering


    تشویق کردن

  • comforting


    آرامش بخش

  • pleasant


    دلپذیر

  • satisfying


    رضایت بخش

  • soothing


    فوق العاده


  • خوشحال کننده

  • gratifying


    شیرین


  • لذت بخش

  • enjoyable


    خوب

  • delightful


    خوش آمدی


  • فرو نشاندن

  • pleasurable


    طراوت بخش


  • مفید

  • calming


    دوست داشتني


  • دوست داشتنی ایالات متحده

  • refreshing


    جذاب


  • بهشتی


  • مطلوب ایالات متحده

  • likableUS


    مطلوب انگلستان

  • charming


    دوست داشتنیUK

  • heavenly


    مطلوب

  • favorableUS


    مناسب

  • favourableUK


    استقبال مینماید

  • likeableUK


    به موقع

  • delightsome


  • desirable


  • opportune


  • appreciated


  • timely