word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک عنصر شیمیایی که یک عنصر ارزشمند است. براق فلز زرد رنگی که برای ساختن سکه و جواهرات استفاده می شود.
-
یک دیسک کوچک طلا که به کسی که در مسابقه برنده می شود داده می شود. به خصوص در یک ورزش
-
چیزی که بسیار خاص یا ارزشمند است.
-
ساخته شده از طلا. یا رنگ طلایی
-
نرم. فلز زرد رنگ که ارزش زیادی دارد و مورد استفاده قرار می گیرد. در جواهرات و به عنوان نوعی ثروت.
-
(از) رنگ زرد روشن.
-
یک فلز ارزشمند که معامله می شود. خرید و فروش شد. و توسط برخی از دولت ها به عنوان ارز استفاده می شود.
example - مثال
-
او یک صلیب طلا به دور گردن خود می بندد.
-
She was absolutely dripping with gold.
او کاملاً از طلا می چکید.
-
آقای گراهام از پیدا کردن 46 سکه طلای باستانی در داخل دیگ شگفت زده شد.
-
این طلای جامد نیست - فقط طلایی است.
-
این بانک دارای ذخایر زیادی از طلا است.
-
او همیشه هدایای خود را به زیبایی با کاغذهای طلایی و نقره ای انجام می دهد.
-
او یک تاپ لورکس طلایی با دامن مینی صورتی پوشیده بود.
-
چند ماهی با علامت آبی وجود دارد. و چند مورد دیگر با نوارهای طلایی پایین کنار.
-
نام کشتی با حروف طلایی روشن در امتداد عقب او انتخاب شده بود.
-
در بعدازظهر خورشید شهر را در سایه های صورتی و طلایی غرق می کند.