word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
دختر پسر یا دختر شما
-
دختر پسر یا دختر یک شخص
-
در اواخر دسامبر، جین چیور اولین نوه خود را که دو هفته داشت، برای ملاقات آورد.
-
این با فکر کردن او در مورد خرید یک روسری صورتی به پایان می رسد زیرا نوه اش رنگ صورتی را دوست دارد.
-
او به نوه اش علاقه داشت و برای او شنل قرمزی درست کرده بود.
-
حتی یک التماس نوه شش ساله اش برای رها کردن بابای بزرگ نتوانست او را آزاد کند.
-
فرض کنید سارا پین دختر، خواهرزاده یا نوه شماست.
-
من دختر یک کشاورز ثروتمند و نوه ثروتمندترین زن شهرستان بودم.
-
تو نوه او هستی - معشوقه.
-
این بازیگر 60 ساله دو نوه به نام های رز 5 ساله و کیم سه ساله از دخترش الی دارد.
example - مثال
synonyms - مترادف
-
grandgirl
دختر بزرگ
antonyms - متضاد
-
بابا بزرگ
-
مادر بزرگ
-
grandson
نوه پسر