word - لغت

groveling || سنگ زنی

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

https://dictionary.cambridge.orgN/A

UK :

https://dictionary.cambridge.orgN/A

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [groveling] در گوگل

description - توضیح

  • US spelling of grovelling


    املای ایالات متحده از سنگ زنی

example - مثال

synonyms - مترادف

  • servile


    خدمتگزار

  • cringing


    خس خس

  • fawning


    حنایی کردن

  • humble


    فروتن

  • docile


    مطیع

  • submissive


    غم انگیز

  • sycophantic


    ناپسند

  • obsequious


    خوشحال کننده

  • ingratiating


    تابع

  • subservient


    وزغ وزغ

  • toadying


    grovellingUK

  • grovellingUK


    نامحسوس

  • unctuous


    بردگی

  • slavish


    چکمه زدن

  • bootlicking


    لزج

  • slimy


    صابونی

  • soapy


    باهوش

  • smarmy


    مکنده

  • sucky


    وزغ

  • toadyish


    روغنی

  • oily


    افتضاح

  • abject


    چرب

  • oleaginous


    قهوه ای بینی

  • greasy


    لیس زدن

  • brown-nosing


    الاغ بوسیدن

  • arse-licking


    دیوانه وار

  • ass-kissing


    اوریا هیپیش

  • sycophantish


    خودتضعیف

  • Uriah Heepish


    تعظیم کننده

  • self-abasing


  • obeisant


antonyms - متضاد


  • مغرور

  • bossy


    رئیس

  • assertive


    اظهار کننده

  • arrogant


    اقتدارگرا

  • authoritarian


    غالب


  • افراطی


  • خشونت آمیز