word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to fasten or support something at the top leaving the other parts free to move or to be held in this way
محکم کردن یا نگه داشتن چیزی در بالا و باز گذاشتن قسمت های دیگر برای حرکت یا نگه داشتن به این شکل
-
اگر کاغذ دیواری آویزان کنید، آن را به دیوار ثابت می کنید.
-
to hang up a bird or animal after killing it in order to make the meat relax and have a stronger taste or to be hung up in this way
آویزان کردن پرنده یا حیوان پس از کشتن آن برای آرام کردن گوشت و طعم قوی تر یا آویزان شدن به این شکل
-
to kill someone especially as punishment for a serious crime by dropping them with a rope tied around their neck or to die in this way
به قتل رساندن کسی، به ویژه به عنوان مجازات یک جنایت سنگین، با انداختن او با طنابی که به گردنش بسته شده است، یا به این ترتیب بمیرد.
-
برای ماندن در هوا
-
خم شدن به پایین
-
برای گذراندن زمان برای استراحت با یک فرد یا در یک مکان
-
(از یک برنامه یا سیستم کامپیوتری) برای توقف کار یا ظاهر شدن روی صفحه
-
If a pitcher in baseball hangs the ball or if the ball hangs it is thrown badly so that it does not spin very much and it is easy for the batter to hit it hard
اگر پارچ در بیسبال توپ را آویزان کند، یا اگر توپ آویزان شود، به شدت پرتاب می شود تا زیاد نچرخد و ضربه محکمی به آن ضربه بزند.
-
یاد بگیرند که چگونه کاری را انجام دهند، به خصوص اگر واضح یا ساده نباشد
-
چیزی که از پارچه ساخته شده است وقتی آویزان است به نظر می رسد
-
to attach or support something at the top leaving the other part parts free or to be held in this way
چسباندن یا نگه داشتن چیزی در بالا، آزاد گذاشتن قسمت های دیگر، یا به این شکل نگه داشتن
-
to kill someone by fixing a rope around the neck and tying it to something above the person and then causing the body to drop down suddenly
کشتن یک نفر با بستن طناب به دور گردن و بستن آن به چیزی بالای سر شخص و سپس افتادن ناگهانی جسد
-
برای چرخش به چپ یا راست
example - مثال
-
یک گردنبند طلای سنگین به گردنش آویزان بود.
-
تزئینات مهمانی (پایین) از سقف آویزان شده بود.
-
پرده ها در چین های ضخیم آویزان بودند.
-
کت و کلاه خود را (بالا) روی قفسه آنجا آویزان کنید.
-
Many of his finest pictures hang/are hung (= are attached to the wall so that they can be seen) in the National Gallery.
بسیاری از بهترین عکسهای او در گالری ملی آویزان/آویختهاند (= به دیوار وصل شدهاند تا دیده شوند).
-
Hanging meat is really important to the quality of the meat and is the first stage of good butchery.
گوشت آویزان برای کیفیت گوشت بسیار مهم است و اولین مرحله از قصابی خوب است.
-
قبل از پختن قرقاول اجازه دهید چند روز آویزان شود تا طعم آن بهتر شود.
-
او در همان سال مجرم شناخته شد و به دار آویخته شد.
-
با وجود شواهد کمی برای اثبات گناه او، افراد کمی فکر می کردند که او باید اعدام شود.
-
زن سعی کرد با ملافه خود را حلق آویز کند.
-
به نظر می رسید که شاهین برای لحظه ای در هوا معلق مانده بود و سپس روی طعمه خود شیرجه زد.
-
دود خانه ها بالای روستا آویزان بود.
-
صدای زنگ ها در هوای نیمه شب آویزان بود.
-
شاخه ها به شدت از برف آویزان بودند.
-
او می دانست که کار اشتباهی انجام داده و از شرم سرش را پایین انداخت.
-
اشلی بیشتر شب را در کنار دوستش گذراند.
-
گاهی اوقات ما فقط در پارک آویزان می شویم.
-
در وسط دانلود، فقط هنگ می کند.
-
به روز رسانی از معلق ماندن سیستم در هنگام دریافت یک قطعه داده خراب جلوگیری می کند.
-
ویور یک توپ منحنی آویزان کرد که گارسیا برای دویدن خانگی به آن ضربه زد.
-
اولین زمین او یک لغزنده آویزان بود.
-
من قبلا از این برنامه استفاده نکرده ام. نگران نباش - به زودی از پس آن بر می آیی.
-
آن کت به خوبی به شما می آید - آویز عالی است.
-
باد نمی آمد و پرچم مستقیم به پایین آویزان بود.
-
من قصد دارم این عکس را در سالن آویزان کنم.
-
او به مرگ محکوم شد و صبح روز بعد به دار آویخته شد.
-
دود ناشی از آتش در هوا آویزان بود.
-
سمت چپ/راست را در گوشه بعدی آویزان کنید.
synonyms - مترادف
-
is
است
-
remains
باقی
-
stays
می ماند
-
abides
تحمل می کند
-
endures
درنگ می کند
-
lingers
زندگی می کند
-
lives
ساکن است
-
resides
استراحت می کند
-
rests
منتظر می ماند
-
waits
می دهد
-
bides
ساکن می شود
-
dwells
شناور است
-
hovers
دروغ
-
inhabits
لژها
-
lies
اصرار
-
lodges
غالب می شود
-
persists
ادامه دارد
-
prevails
دارای
-
continues
آویزان است
-
holds
پرسه زدن
-
hangs about
گرد آویزان است
-
hangs out
نگه می دارد
-
hangs round
محکم می نشیند
-
holds on
باقی می ماند
-
sits tight
در اطراف آویزان است
-
stays on
سر جایش می ماند
-
hangs around
به اطراف می چسبد
-
stays over
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
stays put
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
sticks around
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
hangs on
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
rises
بالا می رود