word - لغت

hindsight || واپس نگری

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈhaɪndsaɪt/

UK :

/ˈhaɪndsaɪt/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [hindsight] در گوگل

description - توضیح


  • توانایی درک یک موقعیت تنها پس از وقوع آن


  • توانایی درک یک رویداد یا موقعیت تنها پس از وقوع آن

  • the ability to understand after something has happened, why or how it was done and how it might have been done better


    توانایی درک، پس از وقوع چیزی، چرا یا چگونه انجام شده و چگونه ممکن است بهتر انجام شود

  • But he says, the studies have the advantage of hindsight.


    اما، او می‌گوید، این مطالعات از مزیت گذشته‌نگری برخوردار است.

  • The historian with the gift of hindsight might wish to counter-assert the greater benefits brought by well-planned public infrastructural investment.


    مورخ با استعداد آینده نگری ممکن است بخواهد از مزایای بیشتر سرمایه گذاری زیرساختی عمومی برنامه ریزی شده دفاع کند.

  • These are the judgements of hindsight, however.


    با این حال، اینها قضاوت های آینده نگری است.

  • With the luxury of hindsight and the safety of not having to go out and do it tomorrow.


    با تجمل آینده نگری و ایمنی از بیرون رفتن و انجام آن فردا.

  • These remarks were largely the product of hindsight and of their experiences in office from 1969.


    این اظهارات تا حد زیادی محصول نگاه به گذشته و تجربیات آنها در مقام ریاست جمهوری از سال 1969 بود.

  • We with perfect hindsight, simply question some of its choices.


    ما با نگاهی بی نقص، به سادگی برخی از انتخاب های آن را زیر سوال می بریم.

  • Moreover although with hindsight, such a classification appears scientifically absurd it is zoologically perfectly sensible.


    علاوه بر این، اگرچه، با نگاهی به گذشته، چنین طبقه بندی از نظر علمی پوچ به نظر می رسد، اما از نظر جانورشناسی کاملاً معقول است.

example - مثال

  • With hindsight it is easy to say they should not have released him.


    به راحتی می توان گفت که نباید او را آزاد می کردند.

  • What looks obvious in hindsight was not at all obvious at the time.


    آنچه در گذشته بدیهی به نظر می رسد در آن زمان اصلاً آشکار نبود.

  • It's easy to criticize with the benefit of hindsight.


    با بهره مندی از گذشته نگری، انتقاد آسان است.


  • وقتی از آینده نگری بهره مند هستید، انتقاد از دیگران آسان است.

  • Their first idea was deemed, in hindsight, a mistake.


    اولین ایده آنها، در گذشته، یک اشتباه تلقی شد.

  • This all seems obvious with hindsight.


    این همه با نگاهی به گذشته بدیهی به نظر می رسد.

  • With (the benefit/wisdom of) hindsight, I should have taken the job.


    با (منفعت/حکمت) آینده نگری، باید کار را می گرفتم.

  • In hindsight, it would have been better to wait.


    با نگاهی به گذشته، بهتر بود منتظر بمانیم.

  • They are ideas that in hindsight, often seem hair-brained.


    آن‌ها ایده‌هایی هستند که با نگاهی به گذشته، اغلب به‌نظر می‌رسند که موی سر هستند.

synonyms - مترادف

  • recollection


    یادآوری

  • remembrance


    نگاه به گذشته

  • retrospect


    به خاطر آوردن


  • خرد


  • retrospection

  • retrospection


    بازتاب


  • خاطره گویی

  • reminiscence


    حافظه


  • سرگذشت

  • anamnesis


    به یاد آوردن

  • remembering


    فلاش بک

  • recalling


    ذهن

  • recollecting


    خاطرات

  • flashback


    احساس؛ عقیده؛ گمان


  • بازسازی

  • memoir


    زنده کردن


  • تصویر ذهنی

  • reconstruction


    یادآوری خاطرات

  • reliving


    پژواک از گذشته


  • یادبود ایالات متحده

  • reminiscing


    انفجار از گذشته

  • echo from the past


    جشن گرفتن

  • memorializingUS


    یادبود انگلستان

  • blast from the past


    بزرگداشت

  • celebrating


    نگاهی به گذشته

  • memorialisingUK


    برگرداندن

  • commemorating


    فکر کردن به عقب

  • looking back


    فکر کردن

  • bringing back




antonyms - متضاد

  • foresight


    آینده نگری

  • foreknowledge


    پیش آگاهی

  • foresightedness


    پیش اندیشی

  • forethought


    دانایی

  • prescience


    پیش بینی

  • anticipation


    احتیاط

  • circumspection


    رسالت

  • forecast


    فال

  • precaution


    اهميت دادن

  • prediction


    پیشگویی

  • prophecy


    مشیت

  • augury


    پیش آگهی

  • prognostication


    دقت

  • caution


    فال گویی

  • prognosis


    واتیکاسیون

  • prudence


    اختیار


  • پیش بینی کننده

  • foretelling


    امضا کردن

  • providence


    اطلاع

  • prognostic


    هوشیاری

  • carefulness


    سگ خواری

  • soothsaying


    روشن بینی

  • vaticination


  • discretion


  • prognosticating




  • vigilance


  • presaging


  • canniness


  • clairvoyance