word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a description of your character and the things that will happen to you based on the position of the stars and planets at the time of your birth
شرح شخصیت شما و اتفاقاتی که برای شما خواهد افتاد، بر اساس موقعیت ستارگان و سیارات در زمان تولد
-
a description of what is going to happen to you based on the position of the stars and planets at the time of your birth
شرح آنچه قرار است برای شما بیفتد، بر اساس موقعیت ستارگان و سیارات در زمان تولد شما
-
a description of what is going to happen to you based on the position of the stars and planets at the time of your birth
موارد خاصی مانند کاریکاتور و طالع بینی اغلب خوانندگان بالایی داشتند. مقالات پیشرو نداشتند.
-
با این حال، برخی رویدادهای ورزشی جزئی، برنامه های تلویزیونی، جدول کلمات متقاطع و طالع بینی حذف شده اند.
-
However some minor sporting events, television schedules, crosswords and horoscopes have been omitted.
نه، ما طالع بینی را انجام نمی دهیم و فقط به بعد از ظهر شنبه نگاه می کنیم.
-
پاپ شرط بندی را - با فرار مالیاتی و خواندن طالع بینی - در فهرست گناهانی قرار داده است که خطر لعنت ابدی را تهدید می کند.
-
The Pope has put betting - with tax-dodging and reading horoscopes - on a list of sins that risk eternal damnation.
و ستارگانی که بندگی آن طالع بینی ها را می خوانند برای نشانه لعنت ابدی قرار می گیرند.
-
هیچ معنایی نداشت که اجازه دهیم چیز احمقانه ای مانند یک طالع بینی ناخواسته او را در یک فلپ قرار دهد.
-
شما حتی می توانید فال خود را به ترکیب اضافه کنید.
-
حتی خواندن فال شما می تواند بینی شما را بلند کند.
-
example - مثال
-
آیا شما به طالع بینی اعتقاد دارید؟
-
برای انتخاب طالع بینی یک فرد، باید تاریخ و زمان دقیق تولد او را بدانید.
-
فال شما چه می گوید؟
-
من بیشتر روزها فال خود را می خوانم.
-
طالع من گفت من در این ماه در عشق خوش شانس خواهم بود.
synonyms - مترادف
-
prediction
پیش بینی
-
astrology
طالع بینی
-
crystal gazing
نگاه کریستالی
-
forecast
فال
-
augury
رسالت
-
prophecy
واتیکاسیون
-
prognosis
پیش آگهی
-
vaticination
فال گویی
-
prognostic
پیشگویی
-
soothsaying
پیش بینی کننده
-
divination
روحیه دادن
-
foretelling
طرح ریزی
-
prognostication
قالب
-
prognosticating
انتظار
-
presaging
پیش بینی کردن
-
omen
پیشگویی کنید
-
bodement
آینده نگری
-
projection
مداحی
-
forecasting
قوز کردن
-
auguring
حدس بزن
-
نکته
-
حدس
-
predicting
-
prophesy
-
foresight
-
auspication
-
prevision
-
hunch
-
-
-
conjecture
antonyms - متضاد
-
autonomy
خودمختاری
-
انتخاب
-
liberty
آزادی
-
اراده آزاد
-
اراده
-
رضایت
-
volition
عزم
-
consent
اختیار
-
determination
ترکیب
-
discretion
قصد
-
conation
ذهن
-
تمایل
-
میل
-
willingness
انتخاب آزاد
-
تصمیم آزاد
-
خود مختاری
-
تصمیم داوطلبانه
-
self-determination
-
voluntary decision