word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک پوشش فلزی گرد برای مرکز چرخ در یک وسیله نقلیه
-
پوشش فلزی دایره ای بر روی توپی چرخ خودرو
-
یک پوشش گرد که بر روی مرکز قسمت بیرونی چرخ خودرو قرار می گیرد
-
او سرپوشها را پیدا کرد. - ماشین را دوباره رنگ سرخابی زیبا کرد.
-
کرم رنگ بود، بدون کلاهک، با صندلی های پاره و صندوق عقب ضربه خورده.
-
آئودی در هنگام بالا آمدن نیز به شدت پرت شد و در هنگام فرود یک کلاهک از آن دور شد.
-
او ویسکی میخرید، گاز پمپ میکرد، در یک کارخانه فولاد کار میکرد که سیم داغ را مدیریت میکرد، کلاهکها را دزدید.
-
آنها کلاهک ها را نیز پاره کردند.
-
برای دوست دخترش گل خریدم و کلاهک های ماشینش را جلا دادم.
-
او شروع به اسپری کردن کلاهک ها با چیزی شبیه خمیر دندان کرد.
-
کلاهک ها از قبل با آب پوشانده شده بود.