word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
اومانیسم
غیر انسانی
بشردوستانه
انسان دوستی
نوع بشر
انسان نما
فوق بشری
مادون انسانی
انسانی
انسانی کردن
به صورت انسانی
---
---
---
---
google image
description - توضیح
-
مردم به طور کلی
-
مهربانی، احترام و همدردی با دیگران
-
حالت انسان بودن به جای حیوان یا ماشین
-
درک و مهربانی نسبت به دیگران
-
understanding and kindness towards other people
شرط انسان بودن
-
مطالعه موضوعاتی مانند ادبیات، زبان، تاریخ و فلسفه
-
the study of subjects such as literature language history and philosophy
همه مردم جهان به عنوان یک کل، یا ویژگی های مشخصه افراد
-
درک و مهربانی با دیگران
-
understanding and kindness toward other people
ژنرال به ارتکاب جنایات علیه بشریت متهم شد.
-
کمیته نوبل گفت که نوشته گوردیمر برای بشریت مفید بوده است.
-
من کوچکترین کار خوبی برای بشریت انجام نمی دهم.
-
با شروع درمان، آیا ایمان خود را به انسانیت باز خواهند یافت؟
-
از این رو کلمات انسان، بشریت، انسانیت به عنوان مترادف های قابل تعویض تلقی می شوند.
-
30 درصد از بشریت در شرایط فقر وحشتناک زندگی می کنند.
-
روان رنجوری انسانیت از رابطه با پدر سرچشمه می گیرد، همان طور که برای فرزند این اتفاق می افتد.
-
نیازها و اتلاف بشریت بر همین اساس چند برابر شده است.
-
با این حال به نظرم می رسید که آنها چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد آداب و رفتار و انسانیت ساده دارند.
-
دوره پزشکی بر انسانیت هر بیمار تاکید دارد.
-
آنها قرار است به انسانیت Tamburlaine متوسل شوند و امیدوارم او را از غارت شهر باز دارند.
-
example - مثال
-
او به جنایت علیه بشریت مجرم شناخته شد.
-
او به خدمت به خیر بزرگتر بشریت اعتقاد داشت.
-
ما در مورد چیزی کمتر از بقای بشریت صحبت می کنیم.
-
این داستان برای تأکید بر انسانیت عیسی استفاده شد.
-
با حس انسانیت مشترک متحد شده است
-
قاضی به خاطر شجاعت و انسانیتش مورد ستایش قرار گرفت.
-
این کالج طیف گسترده ای از دوره ها را در زمینه هنر و علوم انسانی ارائه می دهد.
-
دخترم ترجیح می دهد به پزشک خانم مراجعه کند.
-
آنها برای بچه هایشان یک پرستار بچه دارند.
-
یک راننده مسابقه زن
-
همه باید احساس کنند که دوستش دارند.
-
آیا همه می دانند که چه می خواهند؟
-
یکی کتش را اینجا جا گذاشته است.
-
امیدوارم کسی فراموش نکرده باشد که پاسپورت خود را همراه داشته باشد.
-
وقتی مهمان می آید، آنها را چک می کنند و ما آنها را به اتاقشان نشان می دهیم.
-
همه می دانند که چه چیزی برای خودش بهتر است.
-
اگر شک دارید، از پزشک خود بپرسید. او می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد.
-
نوزاد وقتی خسته است گریه می کند
-
نوزادان وقتی خسته هستند گریه می کنند.
-
می خواهم با شما به اشتراک بگذارم که من ترنس هستم و ضمایر من آنها و آنها هستند.
-
تمام خیابان های اطراف معبد فقط توده ای از انسانیت بود.
-
به این دلیل است که من به آینده بشریت اهمیت می دهم که این تحقیق را انجام می دهم.
-
به او گفته شد که پسرش در راه خدمت به بشریت مرده است.
-
قتل عام جنایت علیه بشریت بود.
-
اگر فقط برای یک بار هم که شده اندکی انسانیت نشان می دهد/نمایش می دهد.
-
یک حس انسانیت مشترک وجود دارد که مردم از همه ملت ها را متحد می کند.
-
من همیشه بیشتر به علوم انسانی علاقه داشتم تا علوم.
-
ژنرال سابق به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه شد.
-
او انسانیت خود را با اهدای سخاوتمندانه به خیریه ها نشان داد.
synonyms - مترادف
-
humankind
نوع بشر
-
mankind
بشر
-
مردم
-
جامعه
-
مرد
-
folks
فانی ها
-
mortals
مردان
-
men
جهان
-
عمومی
-
گونه ها
-
انسان
-
humans
انسان خردمند
-
Homo sapiens
انسان ها
-
human beings
نژاد بشر
-
گونه های انسانی
-
هومو ساپینس
-
homo sapiens
مرگ و میر
-
mortality
مردان و زنان
-
men and women
هر کس
-
جمعیت
-
populace
گوشت
-
اشخاص حقیقی
-
individuals
تمدن ایالات متحده
-
civilizationUS
افراد
-
persons
روح ها
-
زنان
-
souls
ارواح زنده
-
women
ساکنان
-
living souls
نیم نگاهی می کند
-
inhabitants
-
peeps