word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای ابراز تردید در مورد صداقت، شجاعت، توانایی و غیره کسی
-
با انتقاد کردن از شخص، باعث می شود مردم نسبت به شخصیت، ویژگی ها یا شهرت آنها شک کنند
-
وادار کردن مردم به شخصیت، صداقت یا توانایی کسی شک کنند یا اعتماد نکنند
-
ارتدوکس خود اندرو هرگز مورد اعتراض قرار نگرفت.
-
این دانشی است که در ادبیات مورد اعتراض قرار گرفته و در آنجا زوال یافته است.
-
Pollutions which attract substantial publicity risk impugning the agency's competence.
آلودگی هایی که تبلیغات قابل توجهی را به خود جلب می کنند، صلاحیت آژانس را به چالش می کشند.
-
گرلیک شکایتی را در اعتراض به صداقت قاضی ارائه کرده است.
-
In a press conference Bush supporters used the strongest language so far to impugn the legitimacy of the continued Florida recounts.
در یک کنفرانس مطبوعاتی، حامیان بوش از قوی ترین زبان تا کنون برای به چالش کشیدن مشروعیت ادامه بازشماری های فلوریدا استفاده کردند.
-
Without impugning the motives of any believer in this I point out that it reeks of a vile and dangerous racism.
بدون اینکه انگیزههای هیچ مؤمنی را به چالش بکشم، اشاره میکنم که بوی یک نژادپرستی پست و خطرناک میدهد.
-
Key field support teams were said to be overtly impugning the reputations of colleagues within earshot of customers.
گفته میشود که تیمهای کلیدی پشتیبانی میدانی آشکارا شهرت همکارانی را که در گوش مشتریان قرار دارند به چالش میکشند.
-
مبارزان سیاسی در حال حاضر به طور معمول از تارهای اخلاقی مخالفان خود انتقاد می کنند.
example - مثال
-
هیچ دلیل واقعی برای اعتراض به این تصمیم وجود نداشت.
-
Are you impugning my competence as a professional designer?
آیا صلاحیت من به عنوان یک طراح حرفه ای را به چالش می کشید؟
-
او دیگر نمی توانست به عنوان پزشک کار کند زیرا شهرت او مورد اعتراض قرار گرفته بود.
synonyms - مترادف
-
چالش
-
اختلاف نظر
-
query
پرس و جو
-
سوال
-
assail
حمله کردن
-
حمله کنند
-
blast
انفجار
-
زنگ تفريح
-
مسابقه
-
contradict
تناقض دارند
-
contravene
مخالفت کردن
-
criticiseUK
انتقاد از انگلستان
-
criticizeUS
انتقاد از ایالات متحده
-
صلیب
-
انکار
-
disaffirm
رد کردن
-
disavow
انکار کردن
-
شک
-
gainsay
به دست آوردن
-
impeach
استیضاح
-
در زدن
-
negate
نفی کردن
-
منفی
-
مخالفت کنند
-
oppugn
مقاومت کردن
-
ضربه زدن
-
slam
اسمیر
-
smear
تار
-
tar
تردیک کردن
-
traduce
زباله ها
-
trash
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
حمایت کردن
-
موافق
-
کمک
-
اجازه
-
تایید
-
کمک کند
-
authenticate
تصدیق کردن
-
compliment
تعریف و تمجید
-
concede
قبول کردن
-
تایید کند
-
corroborate
تایید و امضا
-
endorse
چاپلوس کردن
-
flatter
پیوستن
-
ستایش
-
اقامت کردن
-
praise
همراه باشید
-
حفظ کردن
-
مجوز
-
uphold
تایید کنید
-
تسلیم شدن
-
بازده
-
surrender
دفاع
-
تایید کردن
-
ثابت كردن
-
affirm
کلاغ
-
شادی کردن
-
crow
لذت بسیار
-
rejoice
پیشرفت
-
delight
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
laud
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589