word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the act of including someone or something as part of a group list etc., or a person or thing that is included
عمل شامل کردن شخص یا چیزی به عنوان بخشی از یک گروه، فهرست و غیره، یا شخص یا چیزی که شامل می شود
-
the idea that everyone should be able to use the same facilities, take part in the same activities, and enjoy the same experiences, including people who have a disability or other disadvantage
این ایده که همه باید بتوانند از امکانات یکسان استفاده کنند، در فعالیت های یکسان شرکت کنند و از تجربیات یکسان لذت ببرند، از جمله افرادی که دارای معلولیت یا سایر نقاط ضعف هستند.
-
عمل گنجاندن چیزی به عنوان بخشی از چیز دیگر
-
عمل گنجاندن چیزی یا کسی به عنوان بخشی از چیزی
-
the act of allowing many different types of people to do something and treating them fairly and equally
عمل اجازه دادن به انواع مختلف افراد برای انجام کاری و رفتار منصفانه و برابر با آنها
example - مثال
-
او برای حضور در تیم المپیک در نظر گرفته شده است.
-
ارزش کتاب ناشی از گنجاندن دیدگاه های متعدد آن است.
-
دو گنجاندن لحظه آخری جیم و احمد هستند.
-
مدرسه دارای فرهنگ قوی در مورد شمول دانش آموزان با نیازهای ویژه است.
-
دوازده داستان جدید برای درج در کتاب انتخاب شد.
-
نمایندگان این صنایع به شدت علیه گنجاندن آنها در لایحه لابی کردند.
-
گنجاندن نقشه رنگی هزینه چاپ را افزایش می دهد.
-
او از بدو تولد نابینا بوده و با شور و اشتیاق برای شمولیت مبارزه کرده است.
synonyms - مترادف
-
additions
اضافات
-
incorporations
شرکت ها
-
insertions
درج ها
-
introductions
مقدمه ها
-
involvements
دخالت ها
-
admittances
پذیرش ها
-
annexations
ضمیمه ها
-
attachments
پیوست ها
-
compositions
ترکیبات
-
comprisals
شامل
-
embodiments
تجسم ها
-
embracements
در آغوش گرفتن
-
enclosures
محوطه ها
-
encompassments
احاطه ها
-
formations
تشکیلات
-
presences
حضور دارد
-
subsumptions
موارد فرعی
-
comprehensions
درک ها
-
inserts
درج می کند
-
supplements
مکمل
-
implants
ایمپلنت ها
-
injections
تزریقات
-
installations
تاسیسات
-
interpolations
درون یابی ها
-
infusions
ورودی ها
-
entrances
درونی ها
-
insets
ورودی های
-
entries
هجوم می آورد
-
influxes
القائات
-
inductions
نهادها
-
institutions
antonyms - متضاد
-
exclusions
محرومیت ها
-
omissions
حذفیات
-
absences
غیبت
-
exceptions
استثناها
-
rejections
ردها
-
subtractions
تفریق ها