word - لغت

increased || افزایش یافت

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

ɪnˈkriːs

UK :

ɪnˈkriːs

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [increased] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [increased] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [increased] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [increased] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [increased] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • elevated


    مرتفع

  • escalated


    تشدید شد


  • بالا

  • raised


    مطرح کرد

  • augmented


    افزوده شده است

  • inflated


    باد کرده

  • amplified


    تقویت شده است

  • enlarged


    بزرگ شده است

  • expanded


    منبسط

  • heightened


    افزایش یافته است

  • higher


    بالاتر


  • بالا

  • bloated


    نفخ کرده

  • lifted


    برداشته شد

  • uplifted


    برافراشته شده

antonyms - متضاد

  • decreased


    کاهش یافته

  • diminished


    کاسته

  • reduced


    کاهش

  • contracted


    قرارداد


  • قطع كردن


  • پایین تر

  • compressed


    فشرده شده است

  • curtailed


    محدود شده است

  • depressed


    افسرده


  • پایین

  • lessened


    کاهش یافته است


  • کم

  • trimmed


    کوتاه شده

  • clipped


    بریده شده

  • cropped


    بریده شده