word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the unfair situation in society when some people have more opportunities, money etc. than other people
وضعیت ناعادلانه در جامعه زمانی که برخی افراد فرصت ها، پول و غیره بیشتری نسبت به افراد دیگر دارند
-
فقدان برابری یا رفتار عادلانه در تقسیم ثروت یا فرصت ها
-
a situation in which money or opportunities are not shared equally between different groups in society
وضعیتی که در آن پول یا فرصت ها به طور مساوی بین گروه های مختلف جامعه تقسیم نمی شود
example - مثال
-
قانون برای جلوگیری از تبعیض نژادی و نابرابری کاری انجام نداده است.
-
sexual inequality
نابرابری جنسی
-
نابرابری های عمده فرصت ها در محل کار وجود دارد.
-
social/racial inequality
نابرابری اجتماعی/نژادی
-
چندین نظرسنجی نشان می دهد که یکی از بزرگترین مسائلی که ذهن مردم را به خود مشغول کرده، نابرابری اقتصادی است.
synonyms - مترادف
-
differences
تفاوت
-
disparities
نابرابری ها
-
divergences
واگرایی ها
-
dissimilarities
تفاوت ها
-
discrepancies
مغایرت ها
-
variations
تغییرات
-
dissimilitudes
تفاوت های مشابه
-
distinctions
تمایزات
-
contrasts
تضادها
-
imbalances
عدم تعادل
-
unevennesses
ناهمواری ها
-
disproportions
عدم تناسب
-
diversities
تنوع ها
-
inconsistencies
ناسازگاری ها
-
polarities
قطبی ها
-
irregularity
بی نظمی
-
imparities
تعصبات
-
biasses
متغیرها
-
inequities
دیفرانسیل ها
-
variabilities
تبعیض ها
-
differentials
ترجیحات
-
discriminations
نامتناسب بودن
-
preferentialities
واریانس ها
-
inequations
اختلاف نظرها
-
incommensurateness
انحرافات
-
variances
شکاف ها
-
disagreements
بی شباهت ها
-
incongruities
-
deviations
-
gaps
-
unlikenesses
antonyms - متضاد
-
equalities
برابری ها
-
uniformities
یکنواختی ها
-
agreements
توافق نامه ها
-
alikenesses
شباهت ها
-
balances
موازنه
-
evennesses
انصاف
-
fairnesses
بی طرفی ها
-
impartialities
قانونمندی ها
-
likenesses
یکسانی ها
-
parities
-
regularities
-
samenesses
-
similarities