word - لغت

influx || هجوم

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈɪnflʌks/

UK :

/ˈɪnflʌks/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [influx] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • a massive/sudden influx of visitors


    هجوم انبوه / ناگهانی بازدیدکنندگان


  • هجوم ثروت به منطقه

  • Many cities saw a large influx of migrant workers.


    بسیاری از شهرها شاهد هجوم گسترده کارگران مهاجر بودند.

  • Hospitals are reeling under the influx of inflected patients.


    بیمارستان ها زیر هجوم بیماران مبتلا به این بیماری می چرخند.

  • The hotel has received a large influx of guests.


    این هتل پذیرای خیل عظیمی از مهمانان بوده است.

  • They didn't know how they were going to cope with the sudden influx of casualties.


    آنها نمی دانستند که چگونه می خواهند با هجوم ناگهانی تلفات کنار بیایند.

  • a massive influx of foreign tourists into London


    هجوم گسترده گردشگران خارجی به لندن

  • the daily influx of sightseers to the city


    هجوم روزانه گردشگران به شهر

  • Turkey is expecting an influx of several thousand refugees over the next few days.


    ترکیه منتظر هجوم چند هزار پناهجو در چند روز آینده است.

  • The town’s economy depends on the summer influx of tourists.


    اقتصاد این شهر به هجوم گردشگران تابستانی بستگی دارد.

  • He is amazed by the influx of new businesses of every kind.


    او از هجوم مشاغل جدید از هر نوع شگفت زده شده است.

  • an influx of immigrants/labour/workers


    هجوم مهاجران/کار/کارگران

  • an influx of investment/money


    هجوم سرمایه گذاری/پول

synonyms - مترادف

  • inflow


    ورودی

  • inrush


    هجوم

  • flood


    سیل


  • جریان

  • instreaming


    در جریان

  • affluence


    ثروتمندی

  • flux


    شار

  • inpouring


    ریختن

  • inundation


    آبگرفتگی


  • ورود


  • هجوم بردن

  • convergence


    همگرایی


  • درآمد


  • موج


  • تهاجم

  • surge


    معرفی

  • incursion




antonyms - متضاد

  • outflow


    خروجی

  • efflux


    جریان

  • outpouring


    ریزش

  • gush


    فوران

  • discharge


    تخلیه

  • outflowing


    پساب

  • effluence


    موضوع


  • زه کشی

  • drainage


    افیوژن

  • effusion


    پیشی گرفتن

  • outrush


    هجوم بردن


  • جت

  • effluent


    آبشار

  • jet


    تراوش

  • cascade


    نشتی

  • emanation


    انفجار

  • leakage


    سرریز

  • outfall


    عزیمت، خروج

  • drain


    جهش


  • فروکش

  • outburst


    خروج، اورژانس

  • outflux


    سیل

  • outpour


    عقب نشینی

  • departure


    انحراف

  • spurt


  • streaming


  • ebb


  • emergence


  • flood


  • retreat


  • debouchment