word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ورود تعداد زیادی از مردم یا مقدار زیادی پول، کالا و غیره، به خصوص به طور ناگهانی
-
ورود تعداد زیادی از مردم، یا مقدار زیادی پول، کالا و غیره، به خصوص به طور ناگهانی
-
این واقعیت که تعداد زیادی از افراد یا چیزها به طور همزمان وارد می شوند
-
ورود تعداد زیادی از افراد یا چیزها
-
ورود تعداد زیادی از افراد یا چیزها به طور همزمان
-
هجوم ناگهانی خانواده های نیازمند کار و مسکن در ابتدا باعث ایجاد مشکلاتی شد.
-
هجوم مهاجران به این شهر 1000 نفر در هفته تخمین زده می شود.
example - مثال
-
هجوم انبوه / ناگهانی بازدیدکنندگان
-
هجوم ثروت به منطقه
-
بسیاری از شهرها شاهد هجوم گسترده کارگران مهاجر بودند.
-
بیمارستان ها زیر هجوم بیماران مبتلا به این بیماری می چرخند.
-
این هتل پذیرای خیل عظیمی از مهمانان بوده است.
-
آنها نمی دانستند که چگونه می خواهند با هجوم ناگهانی تلفات کنار بیایند.
-
هجوم گسترده گردشگران خارجی به لندن
-
هجوم روزانه گردشگران به شهر
-
ترکیه منتظر هجوم چند هزار پناهجو در چند روز آینده است.
-
اقتصاد این شهر به هجوم گردشگران تابستانی بستگی دارد.
-
او از هجوم مشاغل جدید از هر نوع شگفت زده شده است.
-
an influx of immigrants/labour/workers
هجوم مهاجران/کار/کارگران
-
an influx of investment/money
هجوم سرمایه گذاری/پول
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
outflow
خروجی
-
efflux
جریان
-
outpouring
ریزش
-
gush
فوران
-
discharge
تخلیه
-
outflowing
پساب
-
effluence
موضوع
-
زه کشی
-
drainage
افیوژن
-
effusion
پیشی گرفتن
-
outrush
هجوم بردن
-
جت
-
effluent
آبشار
-
تراوش
-
cascade
نشتی
-
emanation
انفجار
-
leakage
سرریز
-
outfall
عزیمت، خروج
-
drain
جهش
-
فروکش
-
outburst
خروج، اورژانس
-
outflux
سیل
-
outpour
عقب نشینی
-
departure
انحراف
-
spurt
-
streaming
-
ebb
-
emergence
-
flood
-
retreat
-
debouchment