word - لغت

ingested || بلعیده شده است

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ɪnˈdʒest

UK :

ɪnˈdʒest

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [ingested] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The chemicals can be poisonous if ingested.


    مواد شیمیایی در صورت مصرف می توانند سمی باشند.

synonyms - مترادف

  • took


    گرفت

  • drank


    نوشیدند

  • drunk


    مست

  • consumed


    مصرف شده است

  • imbibed


    جذب شده است

  • ate


    خورد

  • swallowed


    بلعیده شد

  • took in


    در گرفت

  • devoured


    بلعیده شده

  • downed


    سقوط کرد

  • chomped on


    کوبیده شد

  • fed on


    تغذیه شده است

  • gobbled up


    غرق شد

  • gorged on


    بلعیده

  • gulped


    غمگین شد

  • guzzled


    برانگیخته شده

  • ingurgitated


    خورده

  • munched on


    شریک شد

  • partook of


    قرار دادن


  • روسری شده

  • scarfed


    پایین انداخته شد

  • tossed down


    استنشاق شده

  • inhaled


    کنار گذاشتن


  • روسری انداخته

  • gobbled


    تمسخر کرد

  • scarfed down


    خورده شده

  • scoffed


    گرگ شد

  • eaten


    جلا داده شده

  • wolfed down


    روسری کرده

  • polished off



    Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529

  • scarfed up



    Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529

antonyms - متضاد

  • abstained from


    خودداری کرد

  • avoided


    اجتناب کرد

  • forwent


    پیش رفت

  • passed up


    گذشت

  • refrained from


    مهار شده است

  • curbed


    رد

  • refused


    رد کرد

  • spurned


    خود را انکار کرد

  • denied oneself of


    بدون انجام داد


  • روزه گرفت

  • fasted


    تسلیم شد

  • gave up


    نخورد

  • not ate


    خود را گرسنه نگه داشته است

  • starved oneself of


    بدون رفت


  • نگه داشته شده از

  • kept from



    Warning: Undefined array key 15 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589