word - لغت

inspires || الهام می بخشد

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ɪnˈspaɪər

UK :

ɪnˈspaɪr

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [inspires] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • His confident leadership inspired his followers.


    رهبری مطمئن او الهام بخش پیروانش بود.

  • After her trip to Venezuela, she felt inspired to learn Spanish.


    پس از سفر به ونزوئلا، او برای یادگیری اسپانیایی الهام گرفت.

  • She inspires great loyalty among her followers.


    او وفاداری زیادی را در میان پیروان خود القا می کند.

  • The captain's heroic effort inspired them with determination.


    تلاش قهرمانانه کاپیتان عزم را به آنها القا کرد.

  • a piece of music inspired by dolphin sounds


    یک قطعه موسیقی با الهام از صداهای دلفین

  • The design of the car has inspired many imitations.


    طراحی این خودرو الهام بخش بسیاری از تقلیدها شده است.


  • وقتی الهام می گیرید، هوا را به ریه های خود می کشانید.

  • The concentration of oxygen in inspired anesthetic gases should never be less than 21%.


    غلظت اکسیژن در گازهای بیهوشی دمیده شده هرگز نباید کمتر از 21 درصد باشد.

  • She inspired her students to do the best they could.


    او به شاگردانش الهام بخشید تا بهترین کار را انجام دهند.

  • A successful TV program inspires many imitations.


    یک برنامه تلویزیونی موفق تقلیدهای زیادی را القا می کند.

synonyms - مترادف

  • encourages


    تشویق می کند

  • causes


    علل

  • motivates


    انگیزه می دهد

  • stimulates


    تحریک می کند

  • influences


    تاثیر می گذارد

  • moves


    حرکت می کند

  • rouses


    متحرک می کند

  • animates


    متقاعد می کند

  • persuades


    خار

  • spurs


    الهام می بخشد

  • inspirits


    energisesUK

  • energisesUK


    انرژی ایالات متحده

  • energizesUS


    مشتاقان

  • enthuses


    گالوانیزه انگلستان

  • galvanisesUK


    ایالات متحده را گالوانیزه می کند

  • galvanizesUS


    دل می دهد

  • heartens


    ایالات متحده را تقویت می کند

  • invigoratesUS


    تحت تاثیر قرار می دهد

  • impresses


    شیب می کند

  • inclines


    instilsUK

  • instilsUK


    جرقه ها

  • sparks


    به هم می زند

  • stirs


    نوسان می کند

  • sways


    جسور می کند

  • emboldens


    جان می بخشد

  • enlivens


    هیجان زده می کند

  • excites


    به وجد می آورد

  • exhilarates


    گودها

  • goads


    آب می کند

  • imbues


    را تحریک می کند

  • impels


antonyms - متضاد

  • results


    نتایج

  • follows


    را دنبال می کند

  • ensues


    رخ می دهد

  • develops


    توسعه می دهد

  • arises


    ناشی می شود

  • evolves


    تکامل می یابد

  • emerges


    پدیدار می شود

  • emanates


    ساطع می شود

  • issues


    مسائل

  • flows


    جریان می یابد

  • occurs


    اتفاق میافتد

  • takes place


    به وجود می آید

  • comes about


    درآمد حاصل می شود

  • proceeds


    مشتق می شود

  • derives


    اتفاق می افتد

  • happens


    آشکار می کند

  • manifests


    ایالات متحده را تحقق می بخشد

  • materializesUS


    بالا می رود

  • rises


    ساقه ها

  • stems


    ظاهر می شود

  • appears


    فنر

  • springs


    سطوح

  • surfaces


    تشکیل می دهد

  • eventuates


    همراهی می کند

  • forms


    حضور می یابد

  • transpires


    مطرح می شود

  • accompanies


    شکوفا می شود

  • attends


  • comes forth


  • comes into being


  • flourishes