word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
وقتی چیزی عایق شده است یا کسی چیزی را عایق می کند
-
ماده ای که برای عایق کاری چیزی بخصوص ساختمان استفاده می شود
-
the act of covering something to stop heat sound or electricity from escaping or entering or the fact that something is covered in this way
عمل پوشاندن چیزی برای جلوگیری از خروج یا ورود گرما، صدا یا الکتریسیته یا اینکه چیزی به این شکل پوشیده شده است.
-
موادی که برای جلوگیری از خروج یا ورود گرما، صدا یا الکتریسیته استفاده می شود
-
ماده مورد استفاده در عایق کاری
-
این واقعیت که از چیزی مضر محافظت می شود
-
Fit it in place of an existing thinner jacket and over any shrunk-on rigid foam insulation your cylinder may have.
آن را به جای یک ژاکت نازک تر موجود، و روی هر عایق فوم سفت و محکمی که ممکن است سیلندر شما داشته باشد، قرار دهید.
-
Macroconsolidation within organizations provides an ideal breeding ground for insulation isolation and illusion.
ادغام کلان در سازمان ها بستر ایده آلی را برای عایق بندی، انزوا و توهم فراهم می کند.
-
از 3 عایق 1/2 اینچی با فویل یا کاغذ پشتی استفاده کنید و فویل یا کاغذ رو به بیرون باشد.
-
تصور می کنم منظور شما از سقف اتاق زیر شیروانی عایق بندی در پشت بام، بین تیرها است.
-
به اندازه عایق پلاستیکی در یک مرکز تلفن حیاتی است.
-
پتوها عایق در برابر سرما بودند.
-
The breakdown of the insulation layer short-circuits nerve impulses and produces devastating consequences.
شکسته شدن لایه عایق باعث اتصال کوتاه تکانه های عصبی می شود و عواقب ویرانگری ایجاد می کند.
-
If extra thermal insulation is required flat insulation panels can be laid underneath the profiled Rockwell insulation panels.
در صورت نیاز به عایق حرارتی اضافی، می توان پانل های عایق مسطح را در زیر پانل های عایق راکول پروفیلی قرار داد.
example - مثال
-
عایق کاری بهتر خانه به کاهش هزینه های گرمایشی کمک می کند.
-
foam insulation
عایق فوم
-
خز ضخیم این حیوان عایق بسیار خوبی در برابر سرمای قطب شمال می کند.
-
فیبر شیشه اغلب به عنوان عایق سقف استفاده می شود.
-
لاستیک عایق بهتری نسبت به پارچه برای سیم کشی برق است.
-
مشتریان بزرگ آنها درجه ای از انزوا را در برابر رکود اقتصادی به آنها می دهد.
synonyms - مترادف
-
ژاکت
-
casing
پوشش
-
covering
بسته بندی کردن
-
عقب ماندن
-
lagging
غلاف
-
sheathing
پوست
-
آستین
-
sleeve
پتو
-
حفاظت
-
کت
-
لایه گذاری
-
padding
گلدان
-
wadding
مورد
-
پوسته
-
بدنە ضد آب شناور
-
مسکن
-
sheath
کپسول
-
husk
لفاف
-
hull
محفظه
-
کاغذ بسته بندی
-
pod
armorUS
-
capsule
پاكت نامه
-
wrapper
پیله
-
encasement
پوشه
-
wrapping
armourUK
-
armorUS
Warning: Undefined array key 25 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
envelope
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
cocoon
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
integument
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
folder
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
armourUK
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
قرار گرفتن در معرض بیماری