word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
اگر باور، نگرش، رفتار و غیره خاصی را درونی کنید، بخشی از شخصیت شما می شود
-
to include a particular cost in the manufacture of something so that the cost will not need to be paid by someone else later
برای درج هزینه خاصی در ساخت چیزی که بعداً نیازی به پرداخت هزینه توسط شخص دیگری نباشد
-
یک ایده، عقیده، باور و غیره را بپذیرید یا جذب کنید تا بخشی از شخصیت شما شود
-
If you internalize your emotions or feelings you do not allow them to show although you think about them
اگر عواطف یا احساسات خود را درونی کنید، به آنها اجازه نمی دهید هر چند به آنها فکر می کنید نشان دهند
-
برای درج چیزی هنگام محاسبه بهای تمام شده یک محصول یا فعالیت
-
یک ایده، نگرش، باور و غیره را بپذیرید تا بخشی از شخصیت شما شود
-
اگر عواطف یا احساسات خود را درونی کنید، آنها را آشکارا ابراز نمی کنید
-
شامل هزینه در طول فرآیند ساخت یا تولید چیزی
-
در پایان حکومت استعماری، بسیاری از مردم ارزش های خارجی را درونی کرده بودند.
-
دختران تمایل دارند ترس های خود را درونی کنند، گاهی اوقات تا حدی که خود را بیمار می کنند.
example - مثال
-
گروه های اقلیت تمایل دارند ارزش های جامعه مسلط را درونی کنند.
-
او انتظار نداشت که مردم به این راحتی ارزش های دموکراسی را درونی کنند.
-
بسیاری از زنان تمایل دارند اضطراب و ناراحتی خود را درونی کنند.
-
بازار انرژی منصفانه شامل تاکید بیشتر بر داخلی سازی هزینه های زیست محیطی می شود.
-
You will get more willingness to sue when the costs of trial aren't internalized by the party making the decision to go to trial.
زمانی که هزینه های محاکمه توسط طرفی که تصمیم به محاکمه می گیرد، درونی نشود، تمایل بیشتری برای شکایت خواهید داشت.
-
او معمولا خشم خود را درونی می کرد، نه اینکه آن را به کسی ابراز کند.
-
The cost of pollution and other effects on the environment needs to be internalized and reflected in the price of goods or services as well as normal production costs.
هزینه آلودگی و سایر اثرات بر محیط زیست باید درونی شود و در قیمت کالاها یا خدمات و همچنین هزینه های معمول تولید منعکس شود.
synonyms - مترادف
-
stifle
خفه کردن
-
suppress
سرکوب کردن
-
swallow
بلع
-
repress
مهار کند
-
inhibit
خورشت
-
stew
خودداری کنید
-
withhold
عقب نگه دارید
-
بطری کردن
-
نگه دارید
-
فکر کردن
-
mull over
بررسی
-
smother
حاوی
-
پنهان کردن، پوشاندن
-
پنهان شدن
-
conceal
سکوت
-
دهان بستن
-
ساکت باش
-
gag
بطری
-
shush
مسدود کردن
-
کنترل کنید
-
مهار
-
داخل نگه دارید
-
rein in
مهار کردن
-
محدود کردن
-
کنترل
-
restrain
صدا خفه کن
-
curb
فرو رفتن
-
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
strangle
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
muffle
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
externaliseUK
خارجی انگلستان
-
externalizeUS
خارجی کردن ایالات متحده
-
embody
مجسم کردن
-
personify
شخصیت کردن
-
epitomiseUK
epitomiseUK
-
epitomizeUS
epitomizeUS
-
manifest
آشکار
-
incarnate
متجسد
-
substantiate
اثبات کردن
-
گنجاندن
-
materialiseUK
materialiseUK
-
materializeUS
materializeUS
-
instantiate
نمونه کردن
-
symboliseUK
نماد انگلستان
-
symbolizeUS
نماد ایالات متحده
-
نمایندگی کند
-
بدن
-
exemplify
مثال زدن
-
personaliseUK
personaliseUK
-
personalizeUS
شخصی سازی ایالات متحده
-
exteriorize
بیرونی کردن
-
بیان