word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عدم تمایل به پذیرش روش های تفکر و رفتاری که با خودتان متفاوت است
-
an inability to take particular medicines or eat particular foods without suffering bad effects
ناتوانی در مصرف داروهای خاص یا خوردن غذاهای خاص بدون تحمل عوارض بد
-
واقعیت امتناع از پذیرش عقاید، باورها یا رفتاری که با خودتان متفاوت است
-
If you have a food intolerance, you cannot digest a particular food in a normal way and may feel ill if you eat it
اگر دچار عدم تحمل غذایی هستید، نمی توانید یک غذای خاص را به طور طبیعی هضم کنید و اگر آن را بخورید ممکن است احساس بیماری کنید.
-
احساس ناتوانی در تحمل چیزی
-
عدم تحمل مذهبی همیشه یکی از دلایل اصلی جنگ بوده است.
example - مثال
-
religious intolerance
عدم تحمل مذهبی
-
intolerance of minorities
عدم تحمل اقلیت ها
-
یک عدم تحمل اساسی نسبت به افراد دیگر و فرهنگ آنها
-
glucose/lactose intolerance
عدم تحمل گلوکز / لاکتوز
-
food intolerances
عدم تحمل غذایی
-
an intolerance to dairy products
عدم تحمل لبنیات
-
racial/religious intolerance
عدم تحمل نژادی/مذهبی
-
ما جایی برای نفرت، عدم تحمل و تعصب نداریم.
-
(a) food intolerance
الف) عدم تحمل غذایی
-
a wheat/lactose intolerance
عدم تحمل گندم / لاکتوز
-
Amy has an intolerance to dairy products.
امی نسبت به محصولات لبنی عدم تحمل دارد.
-
یکی از عوارض جانبی دارو عدم تحمل نور شدید است.
synonyms - مترادف
-
narrow-mindedness
تنگ نظری
-
bigotry
تعصب
-
dogmatism
جزم گرایی
-
prejudice
عدم آزادی
-
fanaticism
کوچک فکری
-
illiberality
تبعیض
-
small-mindedness
حزب گرایی
-
فرقه گرایی
-
partisanship
جانبداری
-
sectarianism
منطقه گرایی
-
bias
شوونیسم
-
parochialism
غیر لیبرالیسم
-
chauvinism
بی لیبرالی
-
illiberalism
جزیره ای بودن
-
illiberalness
عدم تحمل
-
insularity
باریکی
-
intolerantness
عقیده
-
narrowness
ولایت گرایی
-
opinionatedness
نژاد پرستی
-
partiality
بیگانه هراسی
-
provincialism
نابرابری
-
racism
بی عدالتی
-
xenophobia
جنگویسم
-
inequality
یک طرفه بودن
-
injustice
نژادپرستی
-
jingoism
بی انصافی
-
one-sidedness
علاقه مندی انگلستان
-
racialism
طرفداری ایالات متحده
-
unfairness
-
favouritismUK
-
favoritismUS
antonyms - متضاد
-
broad-mindedness
وسیع اندیشی
-
liberality
آزادگی
-
open-mindedness
ذهن باز
-
tolerance
تحمل
-
liberalism
آزادی خواه
-
درك كردن
-
fairness
انصاف
-
openness
باز بودن
-
progressiveness
مترقی
-
impartiality
بی طرفی
-
receptivity
پذیرش
-
freethinking
آزاد اندیشی
-
progressivism
ترقی گرایی
-
radicalism
رادیکالیسم
-
acceptance
پذیرش - پذیرفته شدن
-
علاقه
-
observance
رعایت
-
responsiveness
پاسخگویی
-
latitudinarianism
جغرافیا گرایی
-
humanitarianism
انسان دوستی
-
libertarianism
آزادی خواهی
-
permissiveness
سهل انگاری
-
forbearance
بردباری
-
xenomania
بیگانه مانی
-
receptiveness
پذیرا بودن
-
xenophilia
بیگانه دوستی
-
xenophily
دسترسی
-
accessibility
خیریه
-
قابل دسترس بودن
-
approachability
توجه
-