journeyman

base info - اطلاعات اولیه

journeyman - کارآموز

noun - اسم

/ˈdʒɜːrnimən/

UK :

/ˈdʒɜːnimən/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [journeyman] در گوگل
description - توضیح

  • یک کارگر آموزش دیده که برای شخص دیگری کار می کند

  • an experienced worker whose work is acceptable but not excellent


    یک کارگر باتجربه که کارش قابل قبول است اما عالی نیست


  • کارگری که مهارتی دارد که آنها را قادر به انجام یک کار خاص می کند و معمولاً برای شخص دیگری کار می کند


  • هر کارگری که کار خوب اما نه عالی تولید کند

  • Neill's had 109 women and only 37 journeymen compositors.


    نیل 109 زن و تنها 37 آهنگساز کارآموز داشت.

  • Francis Place remembering his days as a journeyman tailor, endorsed this view.


    فرانسیس پلیس، با یادآوری روزهای خود به عنوان یک خیاط کارشناس، این دیدگاه را تأیید کرد.

  • Most householders were probably employees rather than employers, men who worked as journeymen or casual labourers.


    بیشتر خانوارها احتمالاً کارمند بودند تا کارفرما، مردانی که به عنوان کارفرما یا کارگر معمولی کار می کردند.

  • When he refused, all his journeymen quit.


    هنگامی که او نپذیرفت، تمام کارفرمایانش دست از کار کشیدند.

  • Such women may have been rather running businesses than producing goods in so far as they relied on journeymen.


    چنین زنانی ممکن است تا آنجایی که به دست‌کاران متکی بودند، به جای تولید کالا، تجارت می‌کردند.

  • Following a tremendous start to this term the one-time journeyman has pronounced his determination to go for the title.


    پس از شروع فوق‌العاده این ترم، سفیر یک‌باره عزم خود را برای رفتن به این عنوان اعلام کرده است.

  • One day a young journeyman white-washing the inside of the houses ran his brush over the toad's back.


    یک روز یک کاوشگر جوان که داخل خانه ها را سفید می کرد، برس خود را روی پشت وزغ کشید.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • craftsman


    صنعتگر

  • artisan


    تاجر

  • tradesman


    کارگر


  • مصنوع

  • artificer


    دست کار

  • handicraftsman


    صنایع دستی

  • handworker


    crafter

  • handicrafter


    کارگر ماهر

  • handcraftsman


    سازنده

  • craftsperson


    مکانیک

  • crafter


    رایت

  • skilled worker


    استاد


  • تکنسین

  • mechanic


    عامل

  • wright


    اسمیت


  • هنرمند

  • technician


    کارمند

  • operative


    خوش دست

  • smith


    نجار


  • حرفه ای

  • tradesperson


    اسباب بازی ساز


  • زن صنایع دستی

  • workman



  • handyman


  • craftswoman


  • carpenter



  • builder


  • toymaker


  • handicraftswoman


antonyms - متضاد
  • apprentice


    شاگرد کارآموز

  • unskilled worker


    کارگر غیر ماهر

لغت پیشنهادی

jihad

لغت پیشنهادی

phoenix

لغت پیشنهادی

perfectionist