word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
صلاحیت دادگاه یا سازمان رسمی برای تصمیم گیری و قضاوت
-
مقام رسمی برای تصمیم گیری و قضاوت (به ویژه حقوقی).
-
the authority that a particular court of law or official organization has to make laws, rules, or legal decisions
اختیاری که یک دادگاه حقوقی یا سازمان رسمی خاص برای وضع قوانین، مقررات یا تصمیمات قانونی دارد
-
یک کشور، ایالت یا منطقه دیگری که در آن باید مجموعه خاصی از قوانین یا قوانین را رعایت کرد
example - مثال
-
دادگاه هیچ صلاحیتی در مورد این نوع پرونده ها ندارد.
-
پذیرش مدرسه در اختیار ما نیست.
-
The Supreme Court ruled that the US government had no jurisdiction over crimes committed on Indian lands.
دیوان عالی حکم داد که دولت ایالات متحده صلاحیت رسیدگی به جنایات ارتکابی در سرزمین های هندی را ندارد.
-
A law passed in 2006 sought to strip the federal courts of jurisdiction to consider the detainees' plight.
قانونی که در سال 2006 تصویب شد، به دنبال سلب صلاحیت دادگاه های فدرال برای رسیدگی به وضعیت اسفناک بازداشت شدگان بود.
-
شاکی به صلاحیت دادگاه اعتراض کرد.
-
For the rules as to jurisdiction in bankruptcy proceedings, including debtors' petitions, see Chapter 1.
برای قواعد مربوط به صلاحیت قضایی در روند ورشکستگی، از جمله دادخواست بدهکاران، به فصل 1 مراجعه کنید.
-
او این پرونده را رد کرد، اما صلاحیت رسیدگی به هر گونه اختلاف بر سر حل و فصل را حفظ کرد.
-
دادگاه استیناف ایالات متحده صلاحیت انحصاری رسیدگی به شکایات ثبت اختراع را دارد.
-
If the claim relates to employment matters it will normally be within the jurisdiction of the industrial tribunal.
اگر ادعا مربوط به امور استخدامی باشد، معمولاً در صلاحیت دادگاه صنعتی خواهد بود.
-
کانال های کابلی و ماهواره ای خارج از صلاحیت FCC هستند.
-
exercise/establish/assume jurisdiction
اعمال / ایجاد / صلاحیت قضایی
-
expand/extend/limit jurisdiction
گسترش / گسترش / محدود کردن صلاحیت
-
An industrial tribunal claimed that it lacked jurisdiction to hear the appellant's complaint of unfair dismissal.
یک دادگاه صنعتی ادعا کرد که فاقد صلاحیت رسیدگی به شکایت تجدیدنظرخواه مبنی بر اخراج ناعادلانه است.
-
The financial community would like to see conformity of rules and regulations between different jurisdictions.
جامعه مالی مایل است انطباق قوانین و مقررات بین حوزه های قضایی مختلف را ببیند.
-
foreign/local/state jurisdictions
حوزه های قضایی خارجی/محلی/ایالتی
synonyms - مترادف
-
قدرت
-
کنترل
-
قوانین
-
rules
دولت
-
سلطه
-
dominion
دستورات
-
commands
حق حاکمیت
-
sovereignty
نوسان می کند
-
sways
نفوذ
-
برتری ها
-
ascendancies
سلطنت می کند
-
domination
مدیریت
-
reigns
رهبری
-
تسلط
-
رژیم ها
-
mastery
حکومت
-
regimes
هژمونی
-
governance
ممکن
-
hegemony
حقوق
-
regimens
امتیازات
-
مانا
-
rights
گفتن
-
prerogatives
می رسد
-
mana
قضاوت
-
دادگستری
-
reaches
oyer و terminer
-
judicature
برتری
-
magistracy
دارای
-
oyer and terminer
-
supremacy
-
holds
antonyms - متضاد
-
impotence
ناتوانی جنسی
-
incapacities
ناتوانی ها
-
powerlessness
ناتوانی
-
submission
ارسال
-
surrenders
تسلیم می شود
-
weaknesses
نقاط ضعف
-
yieldings
بازده