word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
someone who believes strongly that people should be free to do and think what they want to without any government control
کسی که قویاً معتقد است که مردم باید آزاد باشند تا آنچه را که میخواهند انجام دهند و فکر کنند، بدون هیچ گونه کنترل دولتی
-
a person who believes that people should be free to think and behave as they want and should not have limits put on them by governments
فردی که معتقد است مردم باید آزادانه فکر کنند و هر طور که می خواهند رفتار کنند و نباید محدودیت هایی از سوی دولت ها برای آنها قائل شوند.
-
relating to the belief that people should be free to think and behave as they want and should not have limits put on them by governments
مربوط به این اعتقاد است که مردم باید آزاد باشند تا هر طور که می خواهند فکر کنند و رفتار کنند و نباید محدودیت هایی از سوی دولت ها برای آنها قائل شوند.
-
کسی که معتقد است مردم باید آزادی فکر و عمل کامل داشته باشند
-
Antislavery advocates regarded the petition strategy as a means of adding civil libertarians to their forces and they succeeded.
طرفداران ضد برده داری استراتژی دادخواست را وسیله ای برای اضافه کردن آزادیخواهان مدنی به نیروهای خود می دانستند و موفق شدند.
-
Conservatives and civil libertarians alike had expressed fears over the provisions limiting federal appeals for prisoners.
محافظه کاران و آزادیخواهان مدنی به طور یکسان نسبت به مقررات محدود کننده درخواست های فدرال برای زندانیان ابراز نگرانی کرده بودند.
-
The Leahy-Goodlatte Bills proposed easing export controls on encryption software to satisfy industry and civil libertarians.
لوایح Leahy-Goodlatte پیشنهاد تسهیل کنترل صادرات بر روی نرم افزارهای رمزگذاری را برای جلب رضایت صنعت و آزادیخواهان مدنی ارائه کرد.
-
او همچنین وکیل خود را اخراج کرد و به آزادیخواهان مدنی گفت که به کار خود فکر کنند.
-
لازم نیست به شما آزادیخواهان مدنی در آنجا یادآوری کنم که این سیستم ما کار می کند، نه شکست.
-
آزادیخواهان مدنی می گویند چنین قانونی به منزله سانسور فضای مجازی است.
example - مثال
-
آزادیخواهان مدنی نگران چیزی هستند که آنها سانسور دولتی می دانند.
-
They questioned his commitment to libertarian ideals.
آنها تعهد او به آرمان های آزادی خواهانه را زیر سوال بردند.
-
این کتاب سهمی در نقد ایدئولوژی آزادیخواهانه است.
synonyms - مترادف
-
لیبرال
-
humanitarian
بشردوستانه
-
در حد متوسط
-
افراطی
-
reformist
اصلاح طلب
-
reformer
مبتکر
-
innovator
مترقی
-
progressivist
نئوتریک
-
progressionist
ترقی خواه
-
neoteric
چپ
-
progressive
جناح چپی
-
leftist
Warning: Undefined array key 11 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
left-winger
Warning: Undefined array key 12 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
narrow-minded
تنگ نظر
-
intolerant
بی تحمل
-
unreceptive
غیر قابل پذیرش
-
biased
جانبدارانه
-
bigoted
متعصب
-
closed-minded
ادم کوته بین
-
dogmatic
جزمی
-
inflexible
انعطاف ناپذیر
-
close-minded
نزدیک فکر
-
small-minded
کوچک فکر