word - لغت

loath || نفرت

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

/ləʊθ/

UK :

/ləʊθ/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [loath] در گوگل

description - توضیح

  • to be unwilling to do something


    عدم تمایل به انجام کاری

  • unwilling; reluctant


    ناخواسته، بی میل؛ بی میل

  • She was absolutely loath to do it and shuddered to imagine how he would react when he found out.


    او کاملاً از انجام آن متنفر بود و از تصور اینکه وقتی متوجه شود چه عکس العملی نشان خواهد داد، لرزید.

  • She is loath to encourage folks to sit tight.


    او از تشویق مردم به سفت نشستن متنفر است.

  • It was my home for many months, so much so that when at last I was discharged, I was loath to leave.


    ماه ها خانه من بود، به طوری که وقتی بالاخره مرخص شدم، از رفتن بیزار بودم.

  • Yet he is loath to part with skilled people who could prove difficult to replace come the upturn.


    با این حال، او از جدا شدن از افراد ماهری که جایگزین کردن آنها در زمان صعود دشوار است، بیزار است.

  • Even the Church will today readily admit this while remaining loath to relinquish many of the benefits obtained by the deception.


    حتی کلیسا نیز امروز به راحتی این را می پذیرد، در حالی که از چشم پوشی از بسیاری از مزایای فریب کاری بیزار است.

  • People at that time were loath to take any action.


    مردم در آن زمان از انجام هر اقدامی بیزار بودند.

example - مثال

  • He was loath to admit his mistake.


    از اعتراف به اشتباه خود بیزار بود.

  • They were obviously loath to let her leave.


    آنها آشکارا از اینکه اجازه دهند او را ترک کنند بیزار بودند.

  • I'm loath to spend it all at once.


    من از خرج کردن یکباره آن بیزارم.

  • She’d be loath to admit it but she doesn’t really like opera.


    او از اعتراف آن بیزار است، اما واقعاً اپرا را دوست ندارد.

synonyms - مترادف

  • reluctant


    بی میل

  • disinclined


    بی میلی

  • unwilling


    ناخواسته، بی میل

  • indisposed


    ناتوان

  • hesitant


    مردد، دودل

  • averse


    بیزاری

  • opposed


    مخالف


  • می ترسد

  • uneager


    بی اشتیاق

  • reticent


    تضعیف

  • resistant


    مقاوم

  • cagey


    قفس

  • backward


    به عقب

  • cagy


    محتاط

  • wary


    خصومت آمیز

  • hostile


    کری

  • chary


    آنتاگونیست

  • antagonistic


    مشکوک

  • dubious


    بد اخلاق

  • ill-disposed


    حال نداشتن


  • آهسته. تدریجی


  • لات

  • loth


    آماده نشده

  • unprepared


    غیر مشتاق

  • unenthusiastic


    ضد درد

  • antipathetic


    بی تمایل

  • uninclined


    مردد

  • hesitating


    مردد در مورد

  • hesitant about


    کری از

  • chary of


    خصمانه

  • inimical


antonyms - متضاد


  • مایل بودن


  • مشتاق

  • anxious


    بیرون انداخته شده

  • disposed


    شیب دار

  • inclined


    تیز

  • keen


    تایید کردن

  • approving


    آرزومند

  • avid


    برای

  • desirous


    آماده

  • enthusiastic


    بدون مخالفت

  • for


    برانگیخته


  • گرسنه

  • unopposed


    پرشور

  • excited


    کمیاب


  • حریص

  • ardent


    بی صبر

  • enthused


    پمپاژ شده است

  • raring


    تشنه

  • voracious


    دیوانه

  • impatient


    agog

  • pumped


    خواهان

  • thirsty


    وحشی


  • تشنگی

  • agog


    استوک کرد

  • solicitous


    مورچه


  • گیک

  • athirst


  • stoked


  • antsy


  • greedy


  • geeked