word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the curved shape made when something long and thin such as a piece of string bends until one part of it nearly touches or crosses another part of it
شکل منحنی که زمانی ایجاد می شود که چیزی بلند و نازک، مانند یک تکه ریسمان، خم می شود تا جایی که قسمتی از آن تقریباً با قسمت دیگری از آن برخورد کند یا از آن عبور کند.
-
یک تکه ریسمان، نخ، مواد و غیره به شکل منحنی خم شده است
-
دایره ای عمودی که توسط یک هواپیما در آسمان ساخته شده است
-
a turning or curving movement made in ice skating (= the sport of moving on ice wearing special boots)
حرکت چرخشی یا انحنای انجام شده در اسکیت روی یخ (= ورزش حرکت روی یخ با پوشیدن چکمه های مخصوص)
-
بخش کوتاهی از موسیقی ضبط شده که در طول یک آهنگ یا بخشی از یک آهنگ تکرار می شود
-
یک سری دستورات که تا زمانی که اتفاق خاصی بیفتد تکرار می شود
-
If something runs in a loop or is on a loop it runs continuously so that the same things are repeated again and again
اگر چیزی در یک حلقه اجرا شود یا در یک حلقه باشد، به طور مداوم اجرا می شود، به طوری که همان چیزها بارها و بارها تکرار می شود.
-
برای ایجاد یک حلقه یا منحنی
-
(یک قطعه کوتاه از موسیقی ضبط شده) که در طول یک آهنگ یا بخشی از یک آهنگ تکرار شود
-
a circular shape made by something long and narrow in which the two ends cross each other leaving an open space within
شکل دایرهای که توسط چیزی بلند و باریک ساخته شده است که در آن دو انتهای آن از یکدیگر عبور میکنند و فضای باز را در داخل باقی میگذارند
-
one or more instructions given repeatedly by a computer program until a particular result is achieved
یک یا چند دستورالعمل که به طور مکرر توسط یک برنامه کامپیوتری داده می شود تا زمانی که یک نتیجه خاص به دست آید
-
to be one of a group of people who have particular knowledge make important decisions or deal with important situations
یکی از گروهی از افرادی باشید که دانش خاصی دارند، تصمیمات مهمی می گیرند یا با موقعیت های مهم سر و کار دارند
-
to not be one of a group of people who have particular knowledge make important decisions or deal with important situations
جزو گروهی از افرادی نباشید که دانش خاصی دارند، تصمیمات مهمی می گیرند یا با موقعیت های مهم سر و کار دارند
example - مثال
-
انتهای طناب را به صورت حلقه به هم گره بزنید.
-
حلقه رودخانه
-
یک حلقه از رشته
-
belt loops
حلقه های کمربند
-
خلبان هواپیما را در یک حلقه محکم چرخاند.
-
Planes flew acrobatics loops and rolls.
هواپیماها آکروباتیک، لوپ و رول پرواز می کردند.
-
او محورها و حلقه های انگشتان پا را تمرین کرد.
-
پایپینگ و کمانچه نوازی او موسیقی سنتی را با بیت های نمونه و لوپ ترکیب می کند.
-
Full songs are divided into sections such as choruses verses intros and endings in order to make it easier for songwriters to choose the most appropriate loops for their music.
آهنگهای کامل به بخشهایی مانند کر، شعر، مقدمه و پایان تقسیم میشوند تا ترانهسراها انتخاب مناسبترین حلقهها را برای موسیقی خود آسانتر کنند.
-
دنیای CPU به متغیرهای شرط، شاخه ها و حلقه ها متکی است.
-
نوار در یک حلقه ممتد پخش می شد و همان آهنگ ها را بارها و بارها تکرار می کرد.
-
طناب را روی میله حلقه کنید.
-
به سمت چپ بپیچید که جاده در اطراف ساختمان های مزرعه حلقه می زند.
-
نمونه به طور خودکار حلقه می شود تا به طور مداوم تکرار شود تا زمانی که به آن بگویید متوقف شود.
-
یک حلقه نخ از پلیورم روی میخ گیر کرد.
-
رمپ خروجی یک حلقه در زیر بزرگراه مرتفع ایجاد می کند.
-
مسیر طبیعت گردی می چرخد و به همان جایی که شروع می کنید باز می گردد.
-
کارگران سطح ورودی می خواهند احساس کنند که در این حلقه هستند.
-
A group of senior staff at the plant have just told her they are as much out of the loop as the workers.
گروهی از کارمندان ارشد کارخانه به او گفته اند که به اندازه کارگران در جریان هستند.
synonyms - مترادف
-
twists
پیچ و تاب
-
curves
منحنی ها
-
encircles
محاصره می کند
-
turns
چرخش
-
arches
قوس ها
-
coils
کویل ها
-
winds
بادها
-
bends
خم می شود
-
curls
فر
-
circles
حلقه ها
-
bows
تعظیم می کند
-
arcs
کلاهبرداران
-
crooks
مارپیچ ها
-
spirals
را در بر می گیرد
-
encompasses
حلقه
-
rings
قطب نماها
-
compasses
کمربندها
-
girds
مارها
-
snakes
را احاطه می کند
-
surrounds
پیچ و تاب می خورد
-
meanders
رول ها
-
rolls
چوب پنبه بستن
-
corkscrews
منحنی می کند
-
incurvates
قیطان
-
braids
منحنی های گرد
-
curves round
بادهای گرد
-
winds round
منحنی اطراف
-
curvea around
با هم پیوند می زند
-
ties together
بادهای اطراف
-
winds around
یک حلقه حلقه تشکیل می دهد
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
unloops
حلقه باز می کند
-
untangles
گره باز می کند
-
disentangles
از هم گسسته می شود
-
unravels
باز می کند
-
unsnarls
غر می زند
-
untwists
باز می شود
-
untwines
بافته ها را باز می کند
-
unbraids
می بافد
-
unties
خارج می کند
-
unweaves
لغو می کند
-
extricates
بدون گره
-
undoes
انتخاب می کند
-
unknots
صاف می کند
-
unpicks
Warning: Undefined array key 13 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
unscrambles
Warning: Undefined array key 14 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
straightens out
Warning: Undefined array key 15 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589