word - لغت

looted || غارت شد

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

luːt

UK :

luːt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [looted] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • During the riot shops were looted and cars damaged or set on fire.


    در جریان شورش مغازه ها غارت شدند و خودروها آسیب دیدند یا آتش زدند.

  • Burglars looted cash and mobiles from a shop in Tagore Town.


    سارقان پول نقد و موبایل را از یک مغازه در شهر تاگور غارت کردند.

  • The passengers in the general compartment of Shramjivi Express were looted and robbed of their valuables.


    مسافران در کوپه عمومی شرامجیوی اکسپرس غارت شدند و اشیای قیمتی آنها را به سرقت بردند.

synonyms - مترادف

  • plundered


    غارت کرد

  • sacked


    اخراج شد

  • pillaged


    غارت شده

  • ransacked


    غارت شد

  • raided


    یورش برد

  • rifled


    تفنگ زده

  • robbed


    دزدیده شده

  • despoiled


    خراب شده

  • marauded


    ویران شده

  • ravaged


    دزدی کرد

  • burgled


    روده شده

  • gutted


    ویران

  • devastated


    برهنه شده

  • stripped


    نوار

  • stript


    خرابکاری در انگلستان

  • vandalisedUK


    ویرانگر ایالات متحده

  • vandalizedUS


    منسوخ شده

  • depredated


    پشمالو

  • fleeced


    لوس شده

  • spoliated


    اختصاص داده شده است

  • appropriated


    تقویت شده

  • boosted


    دزدی شد

  • burglarized


    گرفت

  • grabbed


    آزاد شد

  • liberated


    برداشته شد

  • lifted


    بلند کردن


  • بلند شده

  • lofted


    ساخته شده است

  • made


    راحت شد

  • relieved


    مورد نیاز

  • requisitioned


antonyms - متضاد


  • یافت

  • retrieved


    بازیابی

  • recovered


    بهبود یافت

  • reclaimed


    احیا شد

  • regained


    دوباره به دست آورد

  • reacquired


    دوباره دستگیر شد

  • recaptured


    جبران شد

  • recouped


    بازخرید شده است

  • redeemed


    پاسخ داده شده است

  • replevied


    تجدید نظر شده

  • replevined


    بازپس گرفته شده

  • repossessed


    دوباره گرفت

  • retook


    دوباره کشف شد

  • recuperated


    نجات یافت

  • rediscovered


    بازسازی شد

  • rescued


    به یاد آورد

  • restored


    ذخیره

  • recalled


    برگشت

  • saved


    پس گرفت

  • got back


    برنده شد

  • took back


  • won back