word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a complicated and confusing arrangement of streets roads etc
چیدمان پیچیده و گیج کننده خیابان ها، جاده ها و غیره
-
تعداد زیادی از قوانین، دستورالعمل ها و غیره که پیچیده و درک آنها دشوار است
-
a specially designed system of paths often in a park or public garden which is difficult to find your way through
یک سیستم خاص طراحی شده از مسیرها، اغلب در یک پارک یا باغ عمومی، که به سختی می توانید راه خود را پیدا کنید
-
a children’s game played on paper in which you try to draw a line through a complicated group of lines without crossing any of them
یک بازی کودکانه که روی کاغذ بازی میشود، که در آن سعی میکنید بدون عبور از هیچ یک از خطوط پیچیده، خطی بکشید.
-
a complicated system of paths or passages that people try to find their way through for entertainment
سیستم پیچیده ای از مسیرها یا معابر که مردم سعی می کنند برای سرگرمی راه خود را پیدا کنند
-
منطقه ای که می توانید به راحتی در آن گم شوید زیرا خیابان ها یا معابر مشابه زیادی وجود دارد
-
مجموعه ای پیچیده از قوانین، ایده ها یا موضوعاتی که برای شما دشوار است که با آنها برخورد یا درک کنید
-
a complicated and confusing network of passages
شبکه ای پیچیده و گیج کننده از معابر
-
Street selling has always centered in the downtown historic district a maze of narrow streets and crumbling colonial buildings.
فروش خیابانی همیشه در منطقه تاریخی مرکز شهر، پیچ و خم از خیابانهای باریک و ساختمانهای استعماری در حال فروپاشی متمرکز بوده است.
-
تولمن سه گروه موش را در پیچ و خم قرار داد.
-
ما به گشت و گذار در دست نوشته های باستانی، پیچ و خم های عتیقه رفتیم.
-
Its importance in enabling people to use lawyers to guide them through the baffling maze of legal rules is self-evident.
اهمیت آن در توانمندسازی مردم برای استفاده از وکلا برای راهنمایی آنها در پیچ و خم گیج کننده قوانین حقوقی بدیهی است.
-
The answer probably lies in the complex maze of hype distribution and luck which makes up today's rock biz.
پاسخ احتمالاً در پیچ و خم پیچیده هیاهو، توزیع و شانس است که تجارت راک امروز را تشکیل می دهد.
-
بازیکنان با کشف سرنخ ها، حل پازل ها و پیمایش در پیچ و خم های قرون وسطایی به دنبال شاهزاده خانم می گردند.
-
قبل از اینکه بتوانید به طور موثر از برنامه استفاده کنید، باید یاد بگیرید که راه خود را از طریق ماز منو پیدا کنید.
-
آنها آن را در پیچ و خم کوچهها تعقیب کرده بودند تا اینکه بهطور غیرقابل حسابی آن را در یک بنبست از دست دادند.
example - مثال
-
ما در پیچ و خم گم شدیم.
-
پیچ و خم پرچین معروف در کاخ همپتون کورت
-
ساختمان پیچ و خم از راهروها است.
-
شهر قدیمی یک هزارتوی لذت بخش برای گردشگران مدرن است.
-
از میان پیچ و خم کوچه های باریک او را دنبال کردم.
-
بسیاری از متقاضیان دریافت این کمک هزینه به دلیل پیچ و خم قوانین و شرایط به تعویق افتاده اند.
-
هزارتوی مقررات
-
آنها تخصص لازم برای عبور از پیچ و خم بوروکراتیک مورد نیاز برای صدور گواهینامه را نداشتند.
-
بخش قدیمی شهر پیچ و خم از معابر باریک بود.
-
عبور از پیچ و خم بوروکراسی تقریبا غیرممکن است.
-
او مانند یک موش در پیچ و خم احساس می کرد.
-
شکل. برای پر کردن فرم های مالیاتی خود باید از پیچ و خم قوانین پیچیده عبور کنید.