word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a planned occasion when people come together either in person or online (= using the internet), to discuss something
یک مناسبت برنامه ریزی شده که افراد به صورت حضوری یا آنلاین (= با استفاده از اینترنت) گرد هم می آیند تا درباره چیزی بحث کنند
-
موقعیتی که مردم یکدیگر را ملاقات می کنند، به خصوص زمانی که برنامه ریزی نشده بود
-
گروهی از افرادی که برای هدف خاصی ملاقات کرده اند
-
a sports competition
یک مسابقه ورزشی
-
مناسبتی که مردم دور هم جمع می شوند
-
موقعیتی که گروهی از مردم برای بحث در مورد چیزی گرد هم می آیند
example - مثال
-
ما روز پنجشنبه جلسه ای داریم تا مشکل را بررسی کنیم.
-
متاسفم اما او در جلسه است - از او می خواهم که بعداً با شما تماس بگیرد.
-
Companies are making more use of websites and videoconferencing where staff may log on for regular meetings.
شرکتها بیشتر از وبسایتها و کنفرانسهای ویدیویی استفاده میکنند که کارکنان ممکن است برای جلسات منظم وارد شوند.
-
ملاقات تصادفی با یک ناشر در هواپیما کار او را آغاز کرده بود.
-
از اولین دیدارمان او را دوست داشتم.
-
جلسه می خواهد دوباره به این پیشنهاد نگاه کند.
-
جلسه را برای جمعه قرار دادیم.
-
In a statement issued after the meeting the board announced their decision to go ahead with the merger .
در بیانیه ای که پس از این جلسه منتشر شد، هیئت مدیره تصمیم خود را برای ادامه ادغام اعلام کرد.
-
FSA جلسه ای را برای بحث در مورد پرداخت غرامت احتمالی در روز دوشنبه برگزار خواهد کرد.
-
هفته آینده در جریان نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا، چارچوب توافقنامه امضا خواهد شد.
-
گمانه زنی هایی وجود داشت که فدرال رزرو ممکن است نرخ وام خود را از 5.25 درصد قبل از جلسه بعدی خود کاهش دهد.
-
این بانک در نشستی با تحلیلگران پس از پایان معاملات، کاهش هزینه های گسترده را اعلام کرد.
-
هنوز هیچ جلسه ای بین مدیران ارشد و نمایندگان اتحادیه برگزار نشده است.
-
بیش از 200 نفر در این جلسه در دفتر مرکزی شرکت در سن دیگو شرکت کردند.
-
هفته آینده جلسه ای با تحلیلگران صنعت برگزار خواهیم کرد.
-
او پنجشنبه گذشته ریاست جلسهای با وزرای ارشد را برای بحث در مورد برنامههای پنج ساله اصلاحات بر عهده داشت.
-
در مجمع سالانه صاحبان سهام دو مدیر جدید به عنوان هیئت مدیره انتخاب شدند.
-
جلسه هیئت مدیره / کمیته / سهامداران
-
monthly/weekly meetings
جلسات ماهانه / هفتگی
-
an informal/formal/official meeting
یک جلسه غیررسمی/رسمی/رسمی
-
یک جلسه در سطح بالا / سطح بالا
-
an upcoming/scheduled meeting
یک جلسه آینده / برنامه ریزی شده
synonyms - مترادف
-
programmeUK
programmeUK
-
programUS
programUS
-
دستور جلسه
-
برنامه
-
timetable
جدول زمانی
-
calendar
تقویم
-
itinerary
برنامه سفر
-
فهرست
-
listing
فهرست کردن
-
صورت حساب
-
رکورد
-
طرح
-
docket
اسکله
-
برنامه تحصیلی
-
lineup
به صف شدن
-
syllabus
سرفصل دروس
-
appointments
قرار ملاقات ها
-
bulletin
بولتن
-
slate
سنگ لوح
-
کسب و کار
-
details
جزئیات
-
memoranda
یادداشت ها
-
affairs
امور
-
arrangements
ترتیبات
-
happenings
اتفاقات
-
plans
برنامه ها
-
synopsis
خلاصه
-
فهرست مطالب
-
rubric
عنوان
-
roadmap
نقشه راه
-
line-up