word - لغت

merging || ادغام

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

mɜːdʒ

UK :

mɝːdʒ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [merging] در گوگل

description - توضیح

  • present participle of merge


    فاعل فاعل از ادغام


  • برای ترکیب یا پیوستن به یکدیگر، یا ایجاد چیزهایی برای انجام این کار

  • to join a line of moving traffic without causing other vehicles to slow down


    برای پیوستن به یک خط ترافیک در حال حرکت بدون کاهش سرعت سایر وسایل نقلیه

example - مثال

  • They decided to merge the two companies into one.


    آنها تصمیم گرفتند این دو شرکت را در یک شرکت ادغام کنند.

  • The country's two biggest banks are planning to merge.


    دو بانک بزرگ کشور در حال برنامه ریزی برای ادغام هستند.

  • After a while the narrow trail merges with a wider path.


    پس از مدتی مسیر باریک با مسیر وسیع تری ادغام می شود.

synonyms - مترادف


  • اتحاد. اتصال


  • ترکیبی

  • merger


    ادغام

  • coupling


    جفت

  • unification


    اتحاد

  • junction


    اتصال

  • combining


    ترکیب کردن

  • consolidation


    تثبیت

  • connecting


    برقراری ارتباط

  • linking


    ربط دادن


  • ارتباط

  • joining


    پیوستن

  • amalgamation


    ذوب

  • fusion


    فدراسیون

  • federation


    کنفدراسیون

  • confederation


    پیوستگی

  • conjunction


    الحاق


  • ائتلاف

  • incorporation


    ملاقات


  • تلاقی


  • متحد کردن

  • confluence


    اتحادیه

  • uniting


    گرد هم آمدن

  • integration


    همدلی


  • ارتباط دادن

  • melding


    مفصل

  • coming together


  • mergence


  • coadunation




antonyms - متضاد

  • breakup


    جدایی

  • disconnection


    قطع ارتباط

  • dissolution


    انحلال

  • disunion


    تقسیم


  • فراق

  • parting


    تقسیم بندی

  • partition


    شقاق

  • schism


    بریدگی

  • scission


    شکاف


  • جدایش، جدایی

  • separation


    کسری کردن

  • fractionalization


    دوشاخه شدن

  • fractionation


    جدا کردن

  • bifurcation


    کناره گیری

  • sundering


    شکافت

  • severance


    تقسیم کردن

  • detachment


    اختلاف

  • break-up


    تضاد

  • fission


    تفکیک

  • splitting


    پراکندگی

  • discord


    تضعیف شدن

  • antagonism


    شکستن

  • disassociation


    طلاق

  • dispersal


    اختلاف نظر

  • weakening


    متارکه

  • breaking



  • rift


  • disagreement


  • splitting up


  • disengagement