word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماده ای که از ترکیب مواد مختلف یا هر ترکیبی از چیزهای مختلف ساخته شده است
-
فرآیند اختلاط
-
نوعی دارویی که قبل از مصرف باید تکان داده شود
-
a combination of substances resulting from mixing them together so that they cannot be easily separated
ترکیبی از مواد حاصل از مخلوط کردن آنها با یکدیگر به طوری که نمی توان آنها را به راحتی جدا کرد
-
مخلوط نیز هر ترکیبی از چیزهای مختلف است
example - مثال
-
مخلوط آرد، آب و مایه خمیر را به مدت چهار ساعت در جای گرم قرار می دهیم.
-
آخرین سی دی آنها ترکیبی از آهنگ های جدید و قدیمی است.
-
cough mixture
شربت ضد سرفه
-
این یک مخلوط بسیار انفجاری است و باید با دقت مورد استفاده قرار گیرد.
-
طراحان مد خوب اغلب بر ترکیبی از قدیمی و جدید تکیه می کنند.
synonyms - مترادف
-
assortments
مجموعه ها
-
jumbles
به هم ریخته است
-
medleys
مخلوط ها
-
miscellanies
متفرقه ها
-
mishmashes
مخلوط کردن
-
تنوع
-
hodgepodge
درهم و برهم
-
potpourris
پات پوریس
-
hashes
هش ها
-
patchwork
تکه تکه کاری
-
hotchpotches
هوچ پاچ ها
-
collages
کلاژها
-
collections
به هم ریختن
-
muddles
پاستی ها
-
pastiches
فراگوس
-
farragos
آشفتگی
-
messes
کیسه های پارچه ای
-
ragbags
مخلوط می کند
-
mixes
خورشت
-
stew
گیجی
-
انتخاب ها
-
selections
گالیمافری ها
-
gallimaufries
ملانژها
-
melanges
salmagundis
-
salmagundis
مجموعه
-
assemblage
olios
-
conglomerations
ترکیبات
-
olios
موزاییک
-
-
combos
-
mosaic
antonyms - متضاد
-
تقسیم
-
separation
جدایش، جدایی
-
singularity
تکینگی