word - لغت

molds || قالب ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

məʊld

UK :

moʊld

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [molds] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The pieces are made in a mold and I just paint them.


    قطعات در قالب درست می شوند و من فقط آنها را رنگ می کنم.

  • She molded the clay into little animals.


    او خاک رس را به حیوانات کوچک تبدیل کرد.

  • Parents help mold a child’s character.


    والدین به شکل گیری شخصیت کودک کمک می کنند.

synonyms - مترادف

  • casts


    بازیگران

  • dice


    تاس

  • forms


    تشکیل می دهد

  • matrixes


    ماتریس ها

  • shapes


    شکل ها

  • patterns


    الگوها

  • containers


    ظروف

  • frames


    قاب ها

  • frameworks


    چارچوب ها

  • templates


    قالب ها

  • cavities


    حفره ها

  • stencils


    شابلون ها

  • models


    مدل ها

  • mouldsUK


    moldsUK

  • outlines


    نمای کلی

  • shells


    پوسته ها

  • plaster casts


    گچ بری ها

  • layouts


    طرح بندی ها

  • plates


    بشقاب ها

  • guides


    راهنماها

  • castings


    ریخته گری

  • cutouts


    برش ها

  • plasters


    گچ

  • anvils


    سندان ها

  • designs


    طرح ها

  • lasts


    طول می کشد

  • plans


    برنامه ها

  • diagrams


    نمودارها

antonyms - متضاد

  • preserves


    حفظ می کند

  • leaves alone


    تنها می گذارد

  • retains


    رفع می کند

  • fixes


    یخ می زند

  • freezes


    ماندگار می کند

  • maintains


    دارای

  • perpetuates


    بدون تغییر می گذارد

  • sustains


    اصرار

  • holds


    مجموعه ها

  • leaves unchanged


    ایالات متحده را تثبیت می کند

  • persists


    متوقف می شود

  • sets


    نگه می دارد

  • stabilizesUS


    ایمن می کند

  • conserves


    بریتانیا را تثبیت می کند

  • halts


    می چسبد به

  • keeps


    آویزان است

  • secures


  • stabilisesUK


  • clings to


  • hangs on to


  • holds on to


  • keeps hold of


  • holds up