word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
(of two or more people or groups) feeling the same emotion. or doing the same thing to or for each other.
(از دو یا چند نفر یا گروه) احساس یکسانی دارند. یا همین کار را به یا برای یکدیگر انجام می دهند.
-
یک سازمان مالی که متعلق به اعضای آن است. به جای سهامداران
-
(of two or more people or groups) feeling the same emotion. or doing the same thing to or for each other.
(از دو یا چند نفر یا گروه) احساس یکسانی دارند. یا همین کار را به یا برای یکدیگر انجام می دهند.
-
دوست مشترک کسی است که با هر یک از دو یا چند نفر دیگر دوست باشد.
-
برای توصیف کاری که توسط همه یا هر دو نفر در یک گروه انجام می شود یا احساس می شود استفاده می شود.
-
used for describing a financial organization that is owned by its members. rather than by shareholders.
برای توصیف یک سازمان مالی که متعلق به اعضای آن است استفاده می شود. به جای سهامداران
-
a financial organization such as a building society that is owned by its members. rather than by shareholders.
یک سازمان مالی مانند یک انجمن ساختمانی که متعلق به اعضای آن است. به جای سهامداران
example - مثال
-
این دو گروه قرن هاست که در حالت بی اعتمادی متقابل وجود داشته اند.
-
گفتوگوهای صلح شکست خورد و با انتقادات شدید متقابل به پایان رسید.
-
او از پل متنفر بود. و این احساس متقابل بود.
-
به نظر می رسد که آنها در هماهنگی متقابل زندگی می کنند.
-
ما از سگ ها بیزاری متقابل داریم.
synonyms - مترادف
-
مفصل
-
shared
به اشتراک گذاشته شده است
-
جمعی
-
مشترک
-
combined
ترکیب شده
-
cooperative
تعاونی
-
communal
اشتراکی
-
united
متحد
-
collaborative
مبتنی بر همکاری
-
concerted
پیوند هماهنگ
-
pooled
ادغام شده
-
conjunct
پیوند
-
conjoint
بهم پیوسته
-
عمومی
-
reciprocal
متقابل
antonyms - متضاد
-
exclusive
انحصاری
-
شخصی
-
one-man
یک مرد
-
one-sided
یک طرفه
-
one-way
یک طرفه
-
تنها
-
sole
تنها
-
solitary
منفرد، مجد، تنها، منزوی، انفرادی
-
unilateral
یک جانبه
-
detached
جدا
-
dissociated
جدا شد
-
متمایز
-
جداگانه، مجزا
-
unshared
اشتراک گذاری نشده
-
lone
تنها