word - لغت

neglects || غفلت می کند

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

nɪˈɡlekt

UK :

nɪˈɡlekt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [neglects] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • to neglect your appearance/the house


    بی توجهی به ظاهر/خانه

  • He neglects that poor dog - he never takes him for walks or gives him any attention.


    او از آن سگ بیچاره غافل می شود - هرگز او را به پیاده روی نمی برد و هیچ توجهی به او نمی کند.

  • She's been neglecting her studies this semester.


    او در این ترم از مطالعه خود غافل شده است.

  • I'd neglected to give him the name of the hotel where I'd be staying.


    از دادن نام هتلی که قرار بود در آن اقامت داشته باشم غافل شدم.

  • Both parents were found guilty of neglect and their child was taken away from them.


    هر دو والدین به دلیل بی توجهی مقصر شناخته شدند و فرزندشان از آنها گرفته شد.

  • Over the years the church has fallen into a state of neglect.


    در طول سال ها کلیسا در وضعیت بی توجهی قرار گرفته است.

  • She had neglected the program and allowed student interest in it to fall off.


    او از برنامه غافل شده بود و اجازه داده بود که علاقه دانشجویان به آن کاهش یابد.

  • He neglected to tell his employer that he would be taking the day off.


    او از این که به کارفرمایش بگوید که روز مرخصی خواهد گرفت غافل شد.

  • The park was in a sorry state of neglect.


    پارک در وضعیت غفلتی متأسفانه قرار داشت.

synonyms - مترادف

  • dilapidations


    خرابی ها

  • disrepairs


    خراب می کند

  • desolations


    ویرانی ها

  • seedinesses


    دانه بندی ها

  • abandonments


    رها شدن ها

  • desuetudes


    دسوئتودها

  • deteriorations


    وخامت ها

  • disuse


    استفاده نکردن

  • shabbinesses


    کسل کننده ها

antonyms - متضاد

  • provides


    فراهم می کند

  • cares for


    توجه داشتن به

  • supports


    پشتیبانی می کند

  • cares


    مراقبت می کند


  • مسئول هستند

  • feeds


    تغذیه می کند

  • fends for


    دفاع می کند


  • مسئول است

  • looks after


    پرورش می دهد

  • nurtures


    حفظ می کند

  • sustains


    اداره می کند

  • takes care of


    پر

  • administers


    بیکن را به خانه می آورد

  • feathers


    لباس ها

  • brings home the bacon


    وقف می کند


  • ایالات متحده را حمایت می کند

  • endows


    امور مالی

  • favorsUS


    غذا می دهد به

  • finances


    افراط می کند

  • gives food to


    نگه می دارد

  • indulges


    وزرا

  • keeps


    تخته را برای

  • maintains


    رزق و روزی را برای

  • ministers


    لایه ها

  • provides board for


    جیره

  • provides sustenance for


    راضی می کند

  • nourishes


    رفتار می کند

  • plies


  • rations


  • satisfies


  • treats