word - لغت

noticeably || قابل ملاحظه ای

part of speech - بخش گفتار

adverb || قید

spell - تلفظ

/ˈnəʊtɪsəbli/

UK :

/ˈnəʊtɪsəbli/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [noticeably] در گوگل

description - توضیح


  • به گونه ای که به راحتی قابل مشاهده یا تشخیص باشد

example - مثال

  • Her hand was shaking noticeably.


    دستش به طرز محسوسی می لرزید.

  • Marks were noticeably higher for girls than for boys.


    نمرات برای دختران به طور قابل توجهی بالاتر از پسران بود.

  • The question of childcare was noticeably absent from the discussion.


    مسئله مراقبت از کودک به طور قابل توجهی در بحث غایب بود.

  • Ellen had become noticeably thinner.


    الن به طرز محسوسی لاغرتر شده بود.

  • Her voice was shaking noticeably.


    صدایش به طرز محسوسی می لرزید.

synonyms - مترادف

  • markedly


    به طور مشخص

  • patently


    به وضوح

  • manifestly


    آشکارا


  • بدون تردید

  • unmistakably


    مجزا


  • به طور قطعی

  • distinctly


    از قرار معلوم، مشخصا

  • decidedly


    قابل لمس

  • evidently


    قابل تشخیص

  • palpably


    اشاره کرد

  • discernibly


    ظاهرا

  • blatantly


    بخصوص

  • pointedly


    به ویژه


  • به طور آشکار


  • به طرز چشمگیری


  • قابل تشخیص انگلستان

  • conspicuously


    قابل تشخیص ایالات متحده

  • glaringly


    تا حد زیادی

  • recognisablyUK


    اشکارا

  • recognizablyUS


    بطور قابل توجهی

  • greatly


    قابل توجه

  • notably


    به طور جدی

  • signally


    به طرز قابل توجهی

  • considerably


    فوق العاده

  • remarkably


    به طور قابل ملاحظه


  • بطور قابل ملاحظه ای

  • strikingly


  • outstandingly



  • substantially



antonyms - متضاد

  • imperceptibly


    به طور نامحسوس

  • indistinctly


    به طور نامشخص

  • insignificantly


    به طور ناچیز


  • اندکی

  • negligibly


    بطور ناچیز

  • marginally


    در حاشیه

  • nominally


    به صورت اسمی


  • کمی

  • inappreciably


    به طور غیر قابل تقدیر

  • inconsiderably


    بطور غیر قابل ملاحظه ای


  • مقدار کمی

  • narrowly


    باریک


  • فقط


  • به سختی

  • faintly


    کمرنگ

  • scarcely


    به ندرت


  • حداقل

  • minimally


    نسبتا

  • a bit


    فقط فقط


  • به طور نسبی


  • اندک

  • moderately


    سرتاسر


  • فقط به سختی


  • تا اندازه ای

  • scantly


    نیم

  • superficially


    تقریبا

  • scantily



  • partially