word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
متوجه شکافی در سقف شدم.
-
مری برای مرد دست تکان داد اما او متوجه نشد.
-
متوجه شد (که) زن به او خیره شده است.
-
آیا متوجه شدید که او چگونه این کار را کرد؟
-
She was first noticed by the critics at the age of twelve and went on to become a world-famous violinist.
او اولین بار در سن دوازده سالگی مورد توجه منتقدان قرار گرفت و سپس به یک نوازنده ویولن مشهور جهانی تبدیل شد.
synonyms - مترادف
-
seen
مشاهده گردید
-
observed
مشاهده شده
-
perceived
درک شده
-
viewed
مشاهده شده است
-
beheld
مشاهده کرد
-
contemplated
تامل کرد
-
detected
شناسایی شده
-
regarded
در نظر گرفته شده است
-
surveyed
بررسی شد
-
watched
تماشا کرد
-
descried
توصیف کرد
-
discerned
تشخیص داد
-
espied
جاسوسی کرد
-
inspected
مورد بازرسی قرار گرفت
-
remarked
متذکر شد
-
discovered
کشف شده
-
recorded
ثبت شده
-
looked at
در نگاه
-
noted
اشاره شد
-
recognizedUS
به رسمیت شناخته شد
-
scrutinizedUS
ایالات متحده را مورد بررسی قرار داد
-
marked
مشخص شده است
-
recognisedUK
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
-
scrutinisedUK
بررسی دقیق انگلستان
-
witnessed
شاهد بود
-
eyeballed
کاسه چشم
-
minded
متفکر
-
spied
دنبال کرد
-
followed
توجه کرد
-
heeded
-
checked
antonyms - متضاد
-
misplaced
نابجا
-
گمشده
-
displaced
آواره
-
mislaid
گمراه شده
-
displanted
کاشته شده است
-
dropped
کاهش یافته است
-
misfiled
اشتباه ثبت شده
-
forgot
یادم رفت
-
misset
اشتباه
-
forgot whereabouts of
محل نگهداری را فراموش کرده است
-
پشت سر گذاشت
-
مسیر از دست رفته
-
placed unwisely
نابخردانه قرار داده شده است
-
placed wrongly
اشتباه قرار داده شده
-
در جای اشتباه قرار دادن