word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
google image
description - توضیح
-
تعداد افرادی که به طور همزمان در یک اتاق یا ساختمان می مانند، کار می کنند یا زندگی می کنند
-
someone’s use of a building hotel or other space for living or working in or the period during which they live or work there
استفاده شخصی از ساختمان، هتل یا فضاهای دیگر، برای زندگی یا کار، یا دوره ای که در آن زندگی یا کار می کند.
-
زمانی که شخصی از یک ساختمان یا قطعه زمین برای زندگی یا کار استفاده می کند
-
used to talk about how many beds or rooms in a hotel hospital etc are being used by guests, patients etc
برای صحبت در مورد تعداد تخت یا اتاق در یک هتل، بیمارستان و غیره توسط مهمانان، بیماران و غیره صحبت می شود
-
استفاده کسی از اتاق یا ساختمان برای مقاصد زندگی یا کار
-
تعداد چیزهایی مانند اتاق هایی که در حال استفاده هستند، نسبت به تعداد کل موجود
-
عمل یا وضعیت زندگی یا استفاده از یک مکان خاص
-
the number of things such as hotel rooms or offices that are being used in relation to the total number available
تعداد مواردی مانند اتاق های هتل یا دفاتر مورد استفاده، نسبت به تعداد کل موجود
-
کرایه های سفر دریایی کسوف از 1049 دلار برای هر نفر، دو نفره شروع می شود.
-
هزینه: 275 دلار برای هر نفر، دو نفره، شامل اقامت و برخی از وعده های غذایی.
-
هزینه: از 299 دلار برای هر نفر، دو نفره، برای کابین داخلی.
-
Cost: $ 2,300 per person double occupancy, including hotels, most meals, ground transportation and sightseeing.
هزینه: 2300 دلار برای هر نفر، دو نفره، شامل هتل، بیشتر وعده های غذایی، حمل و نقل زمینی و گشت و گذار.
-
قانون جدید محدود کردن تعداد کمتر از دو نفر در هر اتاق خواب را غیرقانونی می کند.
-
The terraced house in Station Road Darlington, is already in multiple occupancy and retrospective planning permission had been applied for.
خانه پلکانی در استیشن رود، دارلینگتون، قبلاً در چندین اشغال است و مجوز برنامه ریزی گذشته نگر برای آن درخواست شده بود.
-
This policy halted the previously continuous growth of local authority tenancies and contributed to the overall increase in owner occupancy.
این سیاست رشد مستمر اجارههای محلی را که قبلاً مستمر بود متوقف کرد و به افزایش کلی در اشغال مالک کمک کرد.
-
وی افزود: ضریب اشغال این هتل در سال گذشته به حدود یک اتاق از هر چهار اتاق کاهش یافته است.
example - مثال
-
قیمت ها بر اساس اشغال کامل آپارتمان می باشد.
-
در انحصار بودن
-
Hotel occupancy rates dropped dramatically when war threatened.
نرخ اشغال هتل ها با تهدید جنگ به طرز چشمگیری کاهش یافت.
-
اقامت خانواده در آپارتمان تنها شش ماه به طول انجامید.
-
The price for a room is $158 per person per night double/single occupancy (= two people/one person in each room).
قیمت یک اتاق 158 دلار برای هر نفر در هر شب، دو نفره / یک نفره (= دو نفر / یک نفر در هر اتاق) است.
-
میانگین اشغال در بیمارستان های فلوریدا اکنون 49 درصد است.
-
اقامت او در آپارتمان تنها شش ماه به طول انجامید.
-
پارک تجاری با اشغال 100% کار می کند.
-
هتل Paradise Island دارای ضریب اشغال بیش از 90 درصد است.
synonyms - مترادف
-
اشتغال
-
tenancy
اجاره
-
tenure
تصدی
-
residence
محل سکونت
-
habitation
سکونت
-
residency
اقامت
-
عنوان
-
lease
توافق
-
مالکیت
-
inhabitancy
مدت، اصطلاح
-
habitancy
استفاده کنید
-
inhabitance
سند - سند قانونی
-
domiciliation
برگزاری
-
inhabitation
چند نفره
-
dwelling
نگه دارید
-
possession
کنترل
-
حضانت
-
قیمومیت
-
ownership
نگه داشتن
-
deed
مالکیت آزاد
-
holding
تملک
-
multi-occupancy
-
owner-occupancy
-
proprietorship
-
-
-
custody
-
guardianship
-
keeping
-
freehold
-
possessorship
antonyms - متضاد
-
inoccupancy
عدم اشغال
-
vacancy
جای خالی