word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
گفتن نظرت در مورد چیزی
-
برای ابراز نظر
-
یادم میآید که آقا قو را انتخاب کرد.
-
هکاتائوس معتقد است که به احتمال زیاد آنها را از اپیروس در چند صد مایلی شمال راند.
-
او عقیده داشت که اعتراف ب غیر قابل اعتماد است. هیچ مدرک پزشکی ردکننده ای توسط تاج درخواست نشد.
-
من معتقد بودم که اگر غیر از ریاست جمهوری باشد، قطعا دراماتیک خواهد بود.
-
آلف معتقد بود که احتمالاً انتخابی بین کیک ماهی و پای پنیر خواهد بود.
-
On his way out of town Steve Forbes was programmed to opine that the race has become him versus Dole.
در راه خروج از شهر، استیو فوربس برنامه ریزی شد تا نظر دهد که مسابقه او در مقابل دول قرار گرفته است.
-
شهردار اظهار داشت: این پروژه خبر خوبی برای توسان است.
-
او عقیده داشت که برخی از مزارع بودجه نامتناسب دریافت می کنند، در حالی که برخی دیگر گرسنه می مانند.
example - مثال
-
او معتقد بود که پراگ زیباترین شهر اروپاست.
-
مدیر مدرسه نظر داد که این گردش برای آنها تغییر خوبی ایجاد می کند.
-
به عقیده مائو، قدرت از لوله تفنگ رشد می کند.
-
Ernest Rutherford opined that his work on radioactive substances would be of little or no practical use.
ارنست رادرفورد عقیده داشت که کار او بر روی مواد رادیواکتیو کاربرد عملی کمی خواهد داشت یا اصلاً کاربرد ندارد.
synonyms - مترادف
-
remark
اظهار نظر
-
منعکس کنند
-
توجه داشته باشید
-
رعایت کنید
-
گفتن
-
editorialiseUK
-
editorialiseUK
editorializeUS
-
editorializeUS
اعلام
-
اجازه
-
تلفظ کنید
-
pronounce
موعظه
-
preach
مورد بحث
-
moot
مطرح کردن
-
propound
گفتمان
-
سخنرانی
-
lecture
ریسک
-
پیشرفت
-
بیهوده گویی
-
rant
پیشنهاد می دهد
-
داوطلب
-
پیشنهاد کند
-
ارسال
-
هوا
-
قرار دادن
-
posit
خطر
-
hazard
وزن کن
-
نگه داشتن
-
حرف بزن
-
اشاره
-
-
antonyms - متضاد
-
محاسبه
-
disbelieve
کافر شدن
-
دانستن
-
اندازه گرفتن
-
abstain
خودداری کنند
-
disregard
بی توجهی
-
فراموش کردن
-
ترک کردن
-
چشم پوشی
-
neglect
سوال
-
تعجب
-
بلع
-
swallow
خرید
-
تایید کنید
-
سوء تفاهم
-
misunderstand
مطمئن باش
-
مطمئن باشید
-