packing

base info - اطلاعات اولیه

packing - بسته بندی

noun - اسم

/ˈpækɪŋ/

UK :

/ˈpækɪŋ/

US :

family - خانواده
pack
بسته
package
بسته بندی
packaging
بسته بندی شده
packet
باز کردن بسته بندی
packer
---
packed
---
unpack
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [packing] در گوگل
description - توضیح
  • when you put things into cases or boxes so that you can send or take them somewhere


    وقتی چیزها را در جعبه یا جعبه قرار می دهید تا بتوانید آنها را به جایی بفرستید یا ببرید

  • the material used for packing things so that they can be sent somewhere


    موادی که برای بسته بندی وسایل استفاده می شود تا بتوان آنها را به جایی فرستاد

  • the process of wrapping goods or putting them in boxes, ready to be sent somewhere


    فرآیند بسته بندی کالا یا قرار دادن آنها در جعبه هایی که آماده ارسال به جایی هستند

  • a list of goods that have been packed and are ready to send


    لیستی از کالاهایی که بسته بندی شده و آماده ارسال هستند

  • materials such as paper card plastic etc used for packing things


    موادی مانند کاغذ، کارت، پلاستیک و غیره که برای بسته بندی وسایل استفاده می شود

  • the act of putting things into cases, boxes, bags, etc.


    عمل قرار دادن اشیا در جعبه، جعبه، کیسه و غیره.


  • موادی که هنگام قرار دادن آن در جعبه، جعبه و غیره دور چیزی قرار می دهید تا از آسیب دیدن آن جلوگیری کنید

  • the act of putting things in containers for travel or storage


    عمل قرار دادن اشیا در ظروف برای سفر یا نگهداری

  • the activity of wrapping goods or putting them into containers to be sold or sent somewhere


    فعالیت بسته بندی کالا یا قرار دادن آنها در ظروف برای فروش یا ارسال به جایی

  • the material used to wrap or hold goods for selling or sending somewhere


    موادی که برای بسته بندی یا نگهداری کالاها برای فروش یا ارسال به جایی استفاده می شود


  • برای اینکه به کسی بگوئید برود چون از دست او عصبانی هستید

  • to do better than your competitors


    بهتر از رقبای خود عمل کنید

  • He said, well they come in big cases and big wooden boxes and packing and so forth.


    گفت خب، آنها در جعبه های بزرگ و جعبه های چوبی بزرگ و بسته بندی و غیره می آیند.

  • For instance: Ban all polystyrene, such as packing chips, meat trays and some egg boxes.


    به عنوان مثال: تمام پلی استایرن ها مانند چیپس های بسته بندی، سینی های گوشت و برخی جعبه های تخم مرغ را ممنوع کنید.

  • Eventually the limit is reached where no further packing would be possible and where the configurational entropy therefore vanishes.


    در نهایت به حدی می رسد که در آن بسته بندی بیشتر امکان پذیر نیست و بنابراین آنتروپی پیکربندی ناپدید می شود.

  • We must assume that the density of information packing in spoken language is appropriate for the listener to process comfortably.


    ما باید فرض کنیم که چگالی بسته بندی اطلاعات در زبان گفتاری برای شنونده مناسب است تا به راحتی پردازش شود.

  • The number of ways of packing is reduced since the empty volume available becomes more and more correlated with the molecules.


    تعداد روش های بسته بندی کاهش می یابد زیرا حجم خالی موجود بیشتر و بیشتر با مولکول ها مرتبط می شود.

  • Altogether Jones has been sent packing on six occasions, the latest for swearing soon after rejoining Wimbledon from Chelsea.


    در مجموع، جونز در شش نوبت بارها را جمع آوری کرده است، آخرین مورد برای فحش دادن بلافاصله پس از پیوستن مجدد به ویمبلدون از چلسی.

  • So you'd better start packing - don't forget a cagoule.


    بنابراین بهتر است بسته بندی را شروع کنید - یک کاگول را فراموش نکنید.

  • They thus show the number of synonyms created, assuming a perfect randomizing algorithm, for various packing factors.


    بنابراین آنها تعداد مترادف های ایجاد شده را با فرض یک الگوریتم تصادفی کامل، برای عوامل بسته بندی مختلف نشان می دهند.

example - مثال
  • Have you finished your packing?


    آیا بسته بندی خود را تمام کرده اید؟

  • She finished her packing and zipped up the bag.


    بسته بندی اش را تمام کرد و زیپ کیف را بست.

  • When shall we do the packing?


    کی بسته بندی را انجام دهیم؟

  • The price includes postage and packing.


    قیمت شامل هزینه پست و بسته بندی می باشد.

  • He always does his own packing.


    او همیشه بسته بندی خود را انجام می دهد.

  • We still have a lot of packing to do before our trip.


    ما هنوز چیزهای زیادی قبل از سفر داریم که باید انجام دهیم.

  • The company provides packing and despatching services.


    این شرکت خدمات بسته بندی و ارسال را ارائه می دهد.

  • They are getting the items ready for packing.


    آنها در حال آماده سازی وسایل برای بسته بندی هستند.

  • The price is inclusive of postage and packing.


    قیمت با احتساب هزینه پست و بسته بندی می باشد.

  • Visit our online store to buy cardboard packing and home removal boxes .


    برای خرید جعبه های بسته بندی مقوایی و جابجایی منزل از فروشگاه اینترنتی ما دیدن فرمایید.

  • I'd pay her her wages and send her packing tomorrow but I know she'd try and take us to court.


    من دستمزدش را به او می‌دهم و فردا بسته‌هایش را برایش می‌فرستم، اما می‌دانم که او تلاش می‌کند و ما را به دادگاه می‌برد.


  • آنها در موقعیتی هستند که می توانند بسته های مسابقه را ارسال کنند.

synonyms - مترادف
  • filler


    پرکننده

  • filling


    پر كردن

  • padding


    لایه گذاری

  • stuffing


    پر کردن

  • wadding


    گلدان

  • peanuts


    بادام زمینی

  • Styrofoam


    استایروفوم


  • پوشش

  • lining


    بالشتک زدن

  • cushioning


    لحاف کاری

  • quilting


    عایق

  • insulation


    اثاثه یا لوازم داخلی

  • upholstery


    حفاظت


  • بسته بندی

  • packaging


    فله

  • bulk


    دوباره پر کردن

  • refill


    توقفگاه

  • stopgap


    نگهبان


  • بافر

  • buffer


    تقویت

  • reinforcement


    عقب ماندن

  • lagging


    وزن ساختن

  • infill


    پد

  • makeweight


    آستر

  • pad


    منبت کاری

  • liner


    لایه

  • inlay


    واد


  • شیم

  • wad


    کاپوک

  • shim


  • kapok


antonyms - متضاد
  • unboxing


    جعبه گشایی

  • unpacking


    باز کردن بسته بندی

  • uncrating


    بی ارزش

لغت پیشنهادی

latvia

لغت پیشنهادی

divert

لغت پیشنهادی

pile