word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک کتاب بسیار نازک با جلدهای کاغذی که اطلاعاتی در مورد چیزی می دهد
-
کتابی نازک با جلدهای کاغذی که در مورد چیزی اطلاعات می دهد
-
برای ارائه جزوات در یک منطقه خاص
-
کتابی نازک با تنها چند صفحه که اطلاعات یا نظری در مورد چیزی می دهد
-
a few sheets of paper folded together to form a thin magazine that contains information or opinions about something
چند ورق کاغذ به هم تا شده و یک مجله نازک را تشکیل می دهد که حاوی اطلاعات یا نظراتی در مورد چیزی است.
-
کتابی با چند صفحه که اطلاعات یا نظری در مورد چیزی می دهد
-
قرار بود سند رسمی حزب باشد یا جزوه ای به نام کوئینتین هاگ؟
-
Spreading literacy has meant more printed materials of all kinds, whether books, pamphlets or periodicals.
گسترش سواد به معنای بیشتر مواد چاپی از همه نوع است، اعم از کتاب، جزوه یا نشریات.
-
The Colonel could tell that the noise was distracting Amanda from her pamphlet, though she gave no outward sign.
سرهنگ میتوانست بگوید که سر و صدا حواس آماندا را از جزوهاش منحرف میکند، اگرچه او هیچ نشانهای از ظاهر نداشت.
-
در عرض یک سال نیم میلیون جزوه فروخته شد.
-
انبوه جزوه ها و دست نوشته ها داخل سطل شدند.
-
پشت یک ساقه کاج نشستم و در جزوه گم شدم.
-
دست او در نگارش جزوه مکاتب کیست؟
example - مثال
-
دولت برای همه مهاجران جزوه ای ارائه می کند که حقوق آنها را مشخص می کند.
-
a voter’s information pamphlet
جزوه اطلاعاتی یک رأی دهنده
-
او جزوه سبزیجات خود را بکارید نوشت.
-
جزوه براق جزئیاتی از آنچه که دارو می تواند انجام دهد و عوارض جانبی آن را ارائه می دهد.
-
The new government pamphlet is entitled Corporate Bankruptcy.
جزوه جدید دولت با عنوان «ورشکستگی شرکت ها» است.
synonyms - مترادف
-
leaflet
جزوه
-
brochure
بروشور
-
circular
گرد
-
flyer
اطلاع
-
صورت حساب
-
handbill
بولتن
-
booklet
آگهی روی کاغذ کوچک
-
bulletin
پوشه
-
طفره زن
-
handout
راهنما
-
flier
تراکت
-
folder
پست کننده
-
dodger
تبلیغات
-
دور انداختن
-
tract
پهن
-
mailer
برگه ای حاوی اطلاعات مشخص درباره چیزی
-
advertisement
عکس پستی
-
throwaway
ادبیات
-
broadside
آگهی
-
ناامید کننده
-
mailshot
پوستر
-
مواد چاپی
-
نامه های ناخواسته
-
advert
درج کنید
-
bumf
بیانیه مطبوعاتی
-
poster
-
printed matter
-
junk mail
-
hand-out
-
insert
-
antonyms - متضاد
-
پاسخ
-
heedlessness
بی توجهی
-
ignorance
جهل
-
neglect