word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
an impressive show of special clothes decorations etc especially at an important ceremony
نمایشی چشمگیر از لباس های خاص، تزئینات و غیره، به ویژه در یک مراسم مهم
-
تعداد زیادی از افراد یا چیزها
-
طیف گسترده ای یا مجموعه ای از چیزهای مختلف
-
The unhappy peasantry of Bengal found itself saddled with an impressive panoply of middlemen and parasites.
دهقانان ناراضی بنگال خود را گرفتار انبوهی چشمگیر از واسطه ها و انگل ها می دیدند.
-
Statues of angels madonnas saints and saviours cram the skyline creating a surreal panoply of agony and ecstasy.
مجسمههای فرشتگان، مدونا، قدیسان و ناجیان در افق پراکنده شدهاند، و فضایی سورئال از عذاب و خلسه ایجاد میکنند.
-
پنی سیلین برای درمان کلی از شرایط استفاده شد.
-
در کل سیاستهای ضد فقر، حداقل دستمزد به عنوان یک نشانگر حیاتی است.
-
کلیت یک عروسی سلطنتی