word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to go around the different parts of an area or building at regular times to check that there is no trouble or danger
دور زدن قسمتهای مختلف یک منطقه یا ساختمان در زمانهای منظم برای بررسی اینکه مشکل یا خطری وجود ندارد
-
رانندگی کردن یا راه رفتن در یک منطقه به روشی تهدیدآمیز
-
when someone goes around different parts of an area at regular times to check that there is no trouble or danger
زمانی که شخصی در زمانهای معین به اطراف قسمتهای مختلف یک منطقه میرود تا بررسی کند که مشکل یا خطری وجود ندارد
-
گروهی از پلیس، سربازان، وسایل نقلیه، هواپیماها و غیره برای جستجوی یک منطقه خاص اعزام شدند
-
گروه کوچکی از پیشاهنگان یا راهنماها
-
(especially of soldiers or the police) to go around an area or a building to see if there is any trouble or danger
(مخصوصاً سربازان یا پلیس) در اطراف یک منطقه یا ساختمان بگردند تا ببینند آیا مشکل یا خطری وجود دارد یا خیر.
-
عمل بررسی اینکه مشکل یا خطری در ساختمان یا منطقه وجود ندارد
-
a small group of soldiers or military ships aircraft or vehicles especially one that patrols an area
گروه کوچکی از سربازان یا کشتیهای نظامی، هواپیما یا وسایل نقلیه، بهویژه آنهایی که در یک منطقه گشتزنی میکنند
-
دور زدن یک منطقه یا ساختمان برای بررسی اینکه آیا مشکل یا خطری ندارد
-
He had pulled a hamstring during his warm-up and had done well to patrol as relentlessly as he did for an hour.
او در حین گرم کردن همسترینگ خود را کشیده بود و به خوبی مانند یک ساعت گشت زنی بی امان انجام داده بود.
-
او باید شب گشت بزند و روز راه برود.
-
بروک هنگام گشت زنی در مرز زخمی شده بود.
-
براون برای پیشنهاد ماه گذشته خود مبنی بر گشت زنی اعضای باند در خط 14 ماموریت، گرمای زیادی دریافت کرد.
-
پلیس ضد شورش در هتل گشت زنی کرد.
-
روزی نگذشت که تپه سرخ را در حال گشت زنی در رودخانه ندید.
-
کارگران اعتصابی مسلح به لوله های فولادی در کارخانه کشتی سازی گشت می زدند.
-
مأموران حمله هوایی در خیابان ها گشت می زدند تا مطمئن شوند که هیچ چراغی در خانه ها روشن نمی شود.
-
Mr Smyth argued that it would place officers in the uncomfortable position of patrolling with colleagues they had once arrested.
آقای اسمیت استدلال کرد که افسران را در موقعیت ناخوشایند گشت زنی با همکارانی که زمانی دستگیر کرده بودند قرار می دهد.
example - مثال
-
نیروهای امنیتی در شب به طور منظم گشت می زنند.
-
یک ماشین پلیس در حال گشت زنی
-
a naval/police patrol
یک گشت نیروی دریایی/پلیس
-
a patrol car/boat
ماشین/قایق گشتی
-
ایتالیایی ها گشت های منظمی را بر فراز صحرا انجام دادند.
-
آنها گشت زنی مداوم اقیانوس ها را با سه زیردریایی انجام می دهند.
-
هلیکوپترهایی که برای گشت های ترافیکی استفاده می شوند
-
تمام خودروهای پلیس و گشت های پیاده در منطقه در آماده باش کامل هستند.
-
یک سرباز بر اثر کمین گشت او کشته شد.
-
گشت بزرگراه منطقه را مسدود کرده است.
-
آنها گشت های چهار نفره را برای شناسایی منطقه فرستادند.
-
به دلیل احتمال وقوع شورش، کل شهر توسط پلیس تحت کنترل است.
-
یک نگهبان با یک سگ شبانه در محل ساختمان گشت می زند.
-
گارد ساحلی هنگام گشت زنی (در امتداد) ساحل یک قایق متروک را پیدا کرد.
-
یک گشت بزرگراه
-
سه فروند هواپیمای شناسایی به طور دائم در حال گشت زنی هستند.
-
گشت پیشروی ما دشمن را شناسایی کرده است.
-
نیروهای امنیتی شبانه در ساختمان گشت می زنند.
synonyms - مترادف
-
surveillance
نظارت
-
lookout
مراقب باش
-
vigilance
هوشیاری
-
vigil
بیداری
-
تماشا کردن
-
monitoring
نظارت بر
-
policing
پلیس
-
ضرب و شتم
-
patrolling
گشت زنی
-
گرد
-
معاینه
-
recce
recce
-
reconnoiterUS
شناسایی آمریکا
-
reconnoitreUK
شناسایی انگلستان
-
نظر سنجی
-
convoying
کاروان
-
rounds
دور
-
scouting
پیشاهنگی
-
spy
جاسوس
-
watching
وظیفه نگهبانی
-
beat-pounding
نگهبان
-
sentry duty
مشاهده
-
توجه
-
رعایت
-
مراقب بودن
-
observance
اطلاع
-
watchfulness
چشم عقابی
-
چشم
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
eagle eye
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
چشم پوشی
-
neglect
بی توجهی
-
هجوم بردن
-
حمله
-
assail
حمله کردن
-
حمله کنند
-
باز کن
-
unbar
باز کردن نوار
-
harm
صدمه
-
disregard
از دست دادن
-
برملا کردن
-
uncover
زخمی کردن
-
injure
فراموش کردن
-
رها کردن
-
ترک کردن
-
کویر
-
به خطر انداختن
-
برهنه دراز بکش
-
endanger
دست برداشتن از
-
Warning: Undefined array key 19 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
lay bare
Warning: Undefined array key 20 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 21 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589