word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
مواد مورد استفاده برای تشکیل یک سطح سخت در یک مسیر، جاده، منطقه و غیره
-
ناحیه ای پوشیده از یک سطح سخت مانند بلوک های سنگی یا بتنی
-
یک سنگ فرش
-
یک منطقه سنگفرش شده یا مصالحی که برای سنگفرش یک منطقه استفاده می شود
-
او همانقدر مشتاق به نظر می رسید که من در مورد سنگ فرش در منچستر صحبت می کردم.
-
He waited for a moment while Mr Hellyer removed another paving stone and added it to the growing pile in the hedge.
او لحظه ای منتظر ماند تا آقای هلیر سنگ فرش دیگری را برداشت و آن را به توده در حال رشد در پرچین اضافه کرد.
-
بلوک های سنگفرش بتنی جایگزینی انعطاف پذیرتر و همه کاره تر برای دال ها هستند.
-
تخته های سنگ فرش دیوانه به اندازه کافی به راحتی بالا آمدند.
-
سنگ فرش فرسوده دیوانه پس زمینه نرم و بسیار محجوب را فراهم می کند.
-
جداول در دروازهها نصب میشوند و معمولاً از مصالح سنگفرشی متمایز تشکیل میشوند.
-
His mutterings might have been prayers, his long gown a monk's habit sweeping over the rough paving.
زمزمه های او ممکن است دعا باشد، لباس بلندش عادت راهبانی، جاروب کردن روی سنگفرش ناهموار.
-
دوباره شروع به راه رفتن کرد و با احتیاط روی شکاف های بین سنگفرش ها قدم زد.